پيام

آرميس♥
88/11/20

+ ني محنت عشق ديده هرگز/ني جور بتان كشيده هرگز

*التيام 88/11/24

راه باز است و جاده دراز/برو گر بار دگر نبينمت

همه طاعت آرند و مسكين نياز/ بيا تا به درگاه مسكين نواز

اقا ايمان ز بده

زين مدرسه هرگز مطلب علم که اينجاست/ لوحي سيه و چند بدآموز و دگر هيچ

زدست و ديده و دل هر دو فرياد/ كه هر چه ديده ديد دل هم بر ان خواست

چرا گويد آن چيز در خفيه مرد/که گر فاش گردد شود روي زرد

تا که ننشيند به دامانت غبار از خاک ما/ روي گيتي را ز آب ديده تر خواهيم کرد

تاتواني رفع غم از چهره غمناك كن/درجهان گرياندن آسان است اشكي پاك كن

داني كه را سزد صفت پاكي ؟ / ان كو وجود پاك نيالايد

دلم همراه شمع نيمه جان مي سوخت /غمي در سينه ام فرياد بر ميداشت/هزاران نيش سوزن در تنم مي كاشت

چرا روي د گير كرديد؟؟

در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم/به دان اميد و دهم جان كه خاك كوي تو باشم

تا تواني دلي به دست آور / تا ثريا ميرود ديوار كج ( به به ) به اين ميگن شعر. البته يه چيز ديگه ميگن كه اينجا جاش نيست

در دياري كه نامردان عصا از كور مي دزدند/من از خوش باوري آنجا محبت جستجو كردم

دريا اولين عشق مرا بردي / دريا دم به دم مرا تو آزوردي

مردي نبود فتاده را پاي زدن/گر دست فتاده اي بگيري مردي

اين چه مشاعره اي كه هر كي واسه خودش يه ساز مي زنه ها

به به سلام اقاي اكبري چه عجب بابا

مبر طالعت نفس شهوت پرست/ گه هر طاعتش قبله اي ديگرست

يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور/كلبه ي احزان شود روزي گلستان غم مخور

رهرو آن نيست كه گهي تند و گهي خسته شود.رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود

روا بود كه گريبان ز هجر تو پاره كنم/دلم هواي تو كرده چاره چه كنم

اقاي غفاري راست ميگه نوبتي باشششششششششششه

موافقم نوبتي... به ترتيب علاقه كه زديد. خوبه؟؟

همه علاقه رو بزنن كه بفهميم نوبت كي ميشه

نه چون هر كي اسمه خودشو اول ميبينه :دي

الان نوبت اقا ايمان بگو

اي خدااااااااااااااااااااااااا. اسم بعد از خودشو كه ميبينه.الان اقا ايمان بگه درست ميشه

ريحانه جان خودت و تو پرانتز تو خوده فيد بنويس كيا به ترتيب

منم

شيرين-آسموني-اقا ايمان-بعد هم خودم

الان نوبته اقا ايمانه.بگووووووووووووو ديگه

اصلا با همتون قهرم.اصلا حس شاعرانه نداريد.....(گريه و ناراحت)

درد عشقي كشيده ام كه نپرس/زهر عشقي كشيده ام كه نپرس

ابجي لالام مياد (خمياززززه)

سلسله عشق در آرم به نظم، رشته عشاق برآرم به نظم // جان همه را چونكه يكي بيش نيست ،‏ نغمه ما هم عدد انديش نيست

هر كس كه تو را شناخت ماند از همه كس // او را نظر لطف تو راند از همه كس

دل را به تو دادم كه بياسايد جان // جان را دادم كه دل نباشد نگران

ما مي زدگان بي خبر از ما و شماييم // شوريده دلانيم كه در عشق خداييم

مجنون رخ ليلي ديوانه نمي گردد // گم گشته كوي او آواره نخواهد شد

درد ما را نيست درمان، الغياث / هجر ما را نيست پايان، الغياث

ثلث نويسان خط عنبري/..با قلم ثلث نويسند ثلث

ثوابت باشد اي داراي خرمن/اگر رحمي کني بر خوشه چيني

يك باده بود در جام ديدم به هزاران نام // هرچند كه گرديدم ميخانه به ميخانه

همه طاعت آرند و مسكين نياز/ بيا تا به درگاه مسكين نواز

ياري اندر کس نميبينيم...ياران را چه شد/ دوستي کي آخر آمد دوستداران را چه شد/ آب حيوان تيره گون شد...خضر فرخ پي کجاست/ خون چکيد از شاخ گل...ابر بهاران را چه شد

درفشش سياه است و خفتان سياه/از آهنش ساعد از آهن كلاه

ز نشان و نام رستم ز رسوم و خلق جستم // كه ز مردم زمانه به كسي نمانده كارم

منم كه شهره ي شهرم به عشق ورزيدن/منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن

نگران روي ساقي شده ديده خمارم // به پياله و مي او نظري دگر ندارم

هر که نداند سپاس نعمت امروز/ حيف خورد بر نصيب رحمت فردا

مست از خانه برون تاخته اي يعني چه؟ عالمي را نگران ساخته اي يعني چه؟

موي سپبد را فلك آسان نداد/اين رشته را به نقد جواني داده ام

من الان چي بايد بگم؟ نمي دونم

مرنجان دلم را که اين مرغ وحشي/ زبامي که برخاست مشکل نشيند

دلي كز معرفت نور و صفا ديد/به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد

در وصل هميشه بيم هجران باشد // در هجر اميد وصل جانان باشد

ديدي اي دل كه عشق دگر باره چه كرد/چون بشد دلبر و با يار فدار چه كرد

در طريقت هر چه پيش سالک آيد، خير اوست / در صراط مستقيم اي دل، کسي گمراه نيست

تاج از فرق فلك برداشتن/تا ابد آن تاج بر سر داشتن

نور شمع کمتر از آفتاب نيست / در ظلمت شبي که مهتاب نيست

تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده/ بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده

مي رسد روزي كه شرط عاشقي دلدادگي است/آن زمان هر دل فقط يك بار عاشق ميشود

مرگا ازاين دل ديوانه خبري گير / بايارتازه ديدمش دگرباماکاري ندارد

اينو من گفتم سبزينه خانمممممممممممم

ياهتون چي شد باز شد؟؟؟؟؟؟؟؟

نه چرا شعر مردم رو ميدزدي كلي زحمت كشيدم سرودمش:دي

هرجا گذرافتاد نمودار تو بودي // هر سو نظر افتاد پديدار تو بودي

يك نفر آمد صدايم كرد و رفت/ در قفس بودم رهايم كرد و رفت

تو را يافت راهت جان شيدا // كه از درد و رنج و مداوا گذشتم

ياد وصال مي كنم ديده پر آب ميشد/شرح فراق مي كنم سينه كباب ميشود

دل خون شد و جان رفت زكف در ره جانان // از ما دگر آن دلبر عيار چه خواهد

دلي دارم كه د لداري ندارد / غمي دارم كه غمخواري ندارد

دلت خوش است كه داري به سوي حق راهي // از اين طريقت بي انتها چه ميداني

يا رب سببي ساز كه آن ختم امامت / باز ايد و برهاندم از غم به سلامت

تا كه دستت را نگيرد دست حق // كي تواند بود جانت مست حق

قطره اي كز جويباري مي رود/ در پي انجام كاري ميرود

قربون كبوتراي حرمت امام رضا / قربون اين همه لطف و كرمت امام رضا

الهي نداريم غير از تو ياري // نگيريم جز در پناهت قراري

آتش پر از قهر تو مي گفت برو/ جذبه ي چشم پر از مهر تو مي گفت بايست

تو ماه منيري و گل باغ اميد / دشت و دمن و باغ و چمن، افسانه

هر كجا رفتيسم داغي بر دل ما تازه شد/سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها

اي كه به عشقت اسير خيل بني آدمند / سوختگان غمت با غم دل خرمند

دلم تنهاست ماتم دارم امشب/دلي سرشار از غم دارم امشب

بيا اي سر پنهان خدايي / بيا اي ترجمان روشنايي

يا حسين غريب مادر تويي ارباب دل من // همه جا چشمتو بستي واسه حل مشكل من

نابرده رنج گنج ميسر نمي شود / مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد

در دايره وجود موجود يكي است // نقشي است بر آب هستي و بود يكي است

تقدير من ز روز ازل بود مهر تو / شكر خدا به نعمت عظما رسيده ام

تا به فراق خو كنم صبر و قرارمن كو؟/وعده ي وصل اگر دهد طاقت انتظار كو؟

مي رود عمر عزيز ما دريغا چاره نيست/دي برفت و مي رود امروز و فردا چاره نيست

تا خواستم به خاطر او ترك جان كنم // گفت اين به ميل ماست اگر خواهم آن كنم

م ديگه ندارم.....(گريه) صبر کن تا فکر کنم

مي روم سويش به استقبال و خوشحالم كه باز / مي رسد اقبال و من هم در مقابل مي روم

ما عاشق و بي قرار و دل باخته ايم // عمري ست به درد عاشقي ساخته ايم

مي روي و گريه مي آيد مرا/ ساعتي بنشين كه باران بگذرد

در اينه ها زلال نورش جاريست / در مسجد جمكران حضورش جاريست

من رفتم ناهار بخورم. تا بعد!

تا هست از خودت خبري حال ما مپرس // از راز عشق و شيوه اين ماجرا مپرس

ساقي و مطرب و مي جمله مهياست ولي/عيش بي يار مهيا نشود يار كجاست؟

تا محبي نيست محبوبي كجاست ؟ جاذبي گر نيست مجذوبي كجاست؟

تو مپندار که خاموشي من/ هست برهان فراموشي من

سبزينه تكراري بود گلكم

يكي ديگه بگو

اجي من هنوز منتظرم ها.............زود زود زود

دوست آن است كه گيرد دست دوست/در پريشان حالي و درماندگي

شب بود و شمع بود و من بودم و غم / شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم

دل ندارد حد كه او بي منتهاست // زان سبب گفتند دل عرش خداست

تو درياي من بودي آغوش وا كن/كه مي خواهد اين قوي زيبا بميرد

وسعت دل را كه ماواي خداست // كس نمي داند كه حدش تا كجاست

تا چند به زندان من و ما شدي اي بند // بشكن قفس ما و من گر هنري هست

در اين سراي بي كسي كسي به در نميزند/به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

تويي از وجود بر وجود سجود /تا كي كشم اين جسم نامده بر سجود

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند // به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

ديباي دل دوباره دريدند بي غمان// چشمان خيس خسته نديدند ،اي امان

در تنگناي كوچه پس كوچه هاي شهر/در گرد ياران ره گم كرده مي گردم

من رهنمودي بي خبر او شاهراه و راهبر // من طايري بي بال و پر او آسمان و بحر و بر

در كوي جانان بگذر ز درمان // جان پريشان قربان كن آسان

تا كه سازم كشور دل فتح با شمشير عشق // لشكر ما و من از هر سو شكستي داده ام

دست من نيست که درگير نگاهت شده ام //مست و آشفته ي رخساره ي ماهت شده ام

مگو صفا و وفا رفت و مردمي گم شد // بيا كه رسم صفا و ره وفا اينجاست

دوش مي گفت که حافظ همه روي است و ريا ... به جز از خاک درش با که بود بازارم

در پرده چه جلوه هاي زيبا داري / ننموده جمال اين همه شيدا داري

يكي درد و يكي درمان پسندد . يكي وصل و يكي هجران پسندد // من از درمان و درد و وصل و هجران . پسندم انچه را جانان پسندد

در دايره قسمت ما نقطه تسليميم/ لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي

ييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي

ي بده اقا ايمان. مي بينم كه بعد از پدرم عزيزم هنوز هيچكس هيچ شعري نگفته

خب يه دادم ديگه نمي بيني

يارب مپسند كه گدا معتبر شود/چو گدا معتبر شود

يارب مباد كه گدا معتبر شود/ گر معتبر شود از خدا بي خبر شود

در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست/مارا نفسي نيست كه در دل هوسي نيست

تا ابد بوي محبت بمشامش نرسد .. هر که خاک در ميخانه برخساره نرفت

تموم زندگيم ماله حسينه /دلم همواره دنبال حسينه

هر آنكس كه جور بزرگان نبرد، نسوزد دلش بر ضعيفان خرد!

ديدم گل تازه چند دسته /بر گنبدي از گياه رسته

هر چه هست از قامت ناساز بي اندام ماست / ورنه تشريف تو بر بالاي کس کوتاه نيست (حافظ)

توانا بود هر كه دانا بود /ز دانش دل پير برنا بود

يكي پريسد از آن گم كرده فرزند/كه اي روشن گهر پير خردمند

مي بايد تو را تا خانه ي قاضي برم/گفت رو صبح ايي قاضي نيمه شب بيدار نيست

تا رفتنش بينم و گفتنش بشنوم/از پاي تا به سر همه سمع و بصر شدم

ما را با هم عهدي بود و وفايي / بر خيز و بنگر بوي عهد شکنان آمده

هزار جهد بكردم كه سر عشق بپوشم ... نبود بر سر اتش ميسرم كه نجوشم

دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را ... دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

دلم ز خوبان تو را گرفتار است ... اسير حُسن توأم ور نه حُسن بسيار است ... طواف كعبه چه حاجت كه چار ديوار است ... طواف كعبه ي من ديدن رُخ يار است.يا قائم آل محمد. حسيبا.

ني ني تو نه مشت روزگاري / اي كوه نيم ز گفته خرسند

دردا دل من دگرخريداري ندارد/همه رفتند كسي بادل كاري ندارد =خوب همه رو گذاشتي سركار جايزه مال خودت نخواستيم اينجوري كه نميشه خودت بايد شركت نكني چون ميشه دور باطل دي

التيام جان اگه كسي بتونه روي منو تو شعر كم كنه هنر كرده.. اخه خودمم مشاعره دوست دارم. ولي خدا وكيلي اگه كسي شعري بگه كه دبگه من نتونم جوابي بدم يا بقيه يه جايزه داره..

در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد/دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب ميميرد

باشه هنرتو نشون بده

مرا شبيه نسيم سحر؛ در اين شبها / در سحري ؛ ز ره ياري دهيدم اتعاظ

ظلم ماري كه هركس پروردش/ اژدهايي شود و فرو بردش

شبانگاهان تا حريم فلك چون زبانه كشد سوز اوازم/شرر ريزد بي امان به دل ساكنان فلك ناله سازم

مرو راهي كه پايت را ببندند، مكن كاري كه هشياران بخندند

اين مشاعره چيش قشنگه هركي يك كتاب شعر باز كرده جلوش كم نياره

دل شيدا حلقه را شكند تا برايد وراه سفر گيرد/مگر يك دم گرم و شعله فشان تا به بام جهان بال و پر گيرد

خدايي من باز نكردم

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند، وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

نه من اين شعر ها رو از اونچه توي ذهنمه مي گم.. هر جا هم كه نتونم بگم اعلام مي كنم.. و دوستان مي گن

دلا غافل زسبحاني چه حاصل/مطيع نفس شيطاني چه حاصل....

لبش مي بوسم و در ميكشم مي/ به آب زندگاني برده ام پي(شعر از حافظ بود خفت ما را نگيريد!)

نمي دونم چرا از مشاعره اينقدر زود خسته ميشم،باقيش با خودتون!

يا رب آن نوگل خندان كه سپردي به منش/مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش(درست گفتم!!!!!؟؟؟ ههه:دي)

شه شيرين سخني علي مولا، به خدا عشق مني،‏علي مولا

امروز كسي محرم اسرار كسي نيست/ما تجربه كرديم كسي يار كسي نيست

تعبير رفت يار سفر کرده ميرسد ... اي کاج هر چه زودتر از در درامدي

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند/طلب عشق زهر بي سروپايي نكنيم

مردگان دم مي گرفتندي زعيساي مسيح، غافل از اينكه مسيحاي دو صد عيسي علي است

تاتواني رفع غم از چهره غمناك كن/درجهان گرياندن اسان است اشكي پاك كن

تا بگويم که چه کشفم شد ازين سير و سلوک .. بدر صومعه با بربط و پيمانه روم

من اگر اشك به دادم نرسد مي شكنم/اگر از ياد تو يادي نكنم ميشكنم.....

ما نسل بعدِ نسل گرفتار زينبيم // در ظلمتيم و غرقه انوار زينبيم(هه هه ما هم بلديم)

من پذيرفتم كه عشق افسانه است/اين دل درد آشنا ديووانه است....

آسموني جدا پذيرفتي؟

بله:دي

تا تواني دل به دست آور...دل شکستن هنر نمي باشد

در طواف كعبه گر با ديده دل بنگري، هر طرف آئينه اي باشد كز آن پيدا علي است. يا علي

تو نيک و بد خود هم از خود بپرس .. چرا بايدت ديگري محتسب

با رعيت صلح كن و ز جنگ خصم ايمن نشين/ز انكه شاهنشاه عادل را رعيت لشكرست

ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش / از بس كه كرم دارد و آقاست حسين

نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد، ناشر حكم ولايت به ولي مي نازد

دل را ز علي اگر بگيرم چه كنم / بي ياد علي اگر بميرم چه كنم

مرا خون از ازل درجام كردند،نصيبم از الست آلام كردند

درد عشقي کشيده ام که مپرس / زهر هجري کشيده ام که مپرس

سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد / آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد

در حريم قدس محرم زينب است / معني عشق مجسم زينب است

توكز محنت ديگران بي غمي/نشايد كه نامت نهند آدمي

يكي روبهي ديد بي دست و پاي / فرو ماند در صنع و لطف خداي

يكي مي پرسد اندوه تو از چيست؟/ سبب ساز سكوت مبهمت كيست؟

تو شمع انجمني يك‏زبان و يك‏دل شو / خيال و كوشش پروانه بين و خندان باش

شاهد آن نيست كه موئي و مياني دارد/بنده طلعت آن باشد كه آني دارد

ما رفتيم هيئت، تا بعد. يا علي!

شديدا التماس دعا. يا علي

دنياست چو قطره اي و دريا ، زهراست... كي فرصت جلوه دارد اينجا زهرا ... قدرش بود امروز نهان چون ديروز ... هنگامه كند و ليك فردا زهراست. يا علي...حسيبا.

چرا شعر روي ت مونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نه هر بازو كه در وي قوتي هست/به مردي عاجزان را بشكند دست

ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه/هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

دلا تا كي اسير ياد ياري/ زهجر يار تا به كي داغ داري

يارب مباد كز پا جانان من بيفتد ... درد و بلاي او كاش بر جان من بيفتد

در ازاي بوسه اي جاني طلب / ميکنند اين دل ستانان، الغياث (حافظ)

اقا سيد حالا ث از كجا بياريم!!!!

ثواب روزه وحج قبول آن كس برد/كه خاك ميكده ي عشق رازيارت كند(حافظ)

د.ش مي گفت كه فردا بدهم كام دلت ... سببي ساز خدايا كه پشيمان نشود

جايزه نيلوفر خانوم فراموش نشه ريحانه از 10 ساعت گذشته

اوه چه خوب من که يادم رفته بود حالا ريحانه جان کجاست؟؟؟؟

پيدا ميشه شريكيم قبوله؟

باشه قبول چون شما ياداوري کردين

پاكش كرده با معرفت !

آرميس♥

رتبه 0

0 برگزیده

919 دوست

گروه های عضو

برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه

1 - عارفانه هاي يک دوست

2 - جوادتبريزي

30 رتبه برگزیده

1 - آواي روستا

2 - « لنگرودي »

3 - *ابرار*

4 - ذره بين زنده

5 - * گل نرگس *

6 - تبسم بهار ♥

7 - قافيه باران

8 - خادمة الشهدا

9 - علي در کلبه درويشي

10 - محمد_عابديني

11 - ياسيدالکريم

12 - هما بانو

12 - * کميل *

13 - .:راشد خدايي:.

14 - *بنت فاطمه*اظهر

15 - گلهو قطعه اي ازبهشت

16 - انديشه نگار

17 - *زهرا.م

18 - مجنون الحسين ع

19 - *ميثم*

20 - ||عليرضا خان||

21 - شبستان نور

22 - * هاتف *

23 - در انتظار آفتاب

24 - «امير معظم»

25 - *قاصدك*

26 - ♥ ح. بالايي

27 - ساعت يك و نيم

27 - محمد جواد س

28 - شهريار کوچه ها

28 - مهسا خانوم

29 - ميراب عطش

30 - قلمدون

30 - *سحربانو*

بیشتر

برچسب های پرکاربرد

مجله پارسی نامه
مدیر پارسی یار
صفحه خانگی
اوقات شرعی
نسخه قدیم
قوانین سایت