• وبلاگ : ♥ ♥ ♥ عشق در كائنات ☺
  • يادداشت : گزارشي از اجراي نمايش به سبك پروانه ها
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    کودکي به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه مي خوام.
    بابي پسر خيلي شري بود.
    هميشه اذيت مي کرد.
    مامانش بهش گفت آيا حقته که اين دوچرخه رو برات بگيريم واسه تولدت؟

    بابي گفت، آره.
    مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و يه نامه براي خدا بنويس و ازش بخواه به خاطر کاراي خوبي که انجام دادي بهت يه دوچرخه بده.

    نامه شماره يک
    سلام خداي عزيز
    اسم من بابي هست.
    من يک پسر خيلي خوبي بودم و حالا ازت مي خوام که يه دوچرخه بهم بدي.
    دوستدار تو
    بابي
    ....
    بابي کمي فکر کرد و ديد که اين نامه چون دروغه کارساز نيست و دوچرخه اي گيرش نمي ياد. برا همين نامه رو پاره کرد.

    نامه شماره دو
    سلام خدا .........

    دوست داشتين يه سر بهمون بزنيد خوشحال ميشم [گل]

    [رضايت]