کد دعای فرج برای وبلاگ

ریحانه خدادادی - ♥ ♥ ♥ عشق در کائنات ☺
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
♥ ♥ ♥ عشق در کائنات ☺

قدس

اگر مردم مسلمان جهان در یک همایش عظیم جهانی در روز قدس، هر کدام، بنابر توصیه حضرت امام خمینی، یک سطل آب بریزند، اسرائیل را آب خواهد برد......

اعلام روز جهانی قدس، مصیبت اشغال فلسطین را در رأس مسائل جهان اسلام معرفی کرد و از همه مسلمانان و مستضعفان جهان خواست تا با کمک یکدیگر به یاری خواهران و برادران خود در فلسطین بشتابند تا اسرائیل نتواند به اشغال سرزمین‌های فلسطینی ادامه دهد و ملت فلسطین را تضعیف نموده و از پای درآورد ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 90/6/3ساعت 9:34 صبح توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

گروه فرهنگی ـ محمد حسین کرمانشاهی: رویکرد اخیر صدا و سیما به تولیدات تربیتی، ستودنی است. اگرچه در این بین اشکالات و نقاط ضعف فراوانی قابل مشاهده است، اما به هر حال املای نانوشته غلط ندارد؛ گام اول همین است که صدا و سیما دغدغه‌ی تربیت پیدا کند و پس از آن این منتقدین هستند که باید با انتقاداهایشان این نهال نوپا را به مسیر مستقیم هدایت کنند.

سریال "سقوط یک فرشته" از جهاتی نسبت به محصولات اخیر صدا و سیما دارای برجستگی هایی است. از جمله اینکه بر خلاف روال سریال های سالهای اخیر در موضوع روابط دختر و پسر و ازدواج که در آنها عموماً والدین مقصر و فرزندان قربانی اند (مانند سریال نرگس، ستایش، جراحت و...) سعی شده بر خامی و بی تجربگی فرزندان و لزوم توجه آنها به والدین شان در این امر سرنوشت ساز تأکید شود.

همچنین تا اینجای سریال هنوز شیطان صریحا تجسد پیدا نکرده و سعی شده به نقش پنهان آن در رابطه‌ی بین افراد پرداخته شود. البته در این نوع پرداختن، هنوز ضعف هایی وجود دارد که به آنها خواهیم پرداخت اما به نظر می رسد هنوز اشکال‌های عمده ای در این نحو پرداختن به مسأله وجود دارد.

1. پیام اصلی که سریال قصد القای آن به مخاطب را دارد، این است که "دختران! با پسر غریبه نگردید، حتی اگر قصد ازدواج با او را دارید؛ زیرا ممکن است او یک شیاد باشد" آیا این پیام، صحیح است؟ منظور از این سوال این نیست که آیا صحیح است که دختران نباید با پسر غریبه بگردند یا نه، بلکه منظور این است که آیا دلیل اینکه نباید بگردند، این است که ممکن است او یک شیاد باشد؟ حال اگر واقعاً پسری شیاد نبود، اشکالی ندارد با او بگردیم؟ در اینجا نکته‌ی ظریفی وجود دارد و آن اینکه "جوان، علاقه‌ی به خطر کردن دارد"؛

هی جوان از کاری به دلیل خطر داشتن آن، نه تنها روشی بی فایده است، بلکه در بسیاری موارد نتیجه‌ی عکس دارد؛ یعنی جوان اتفاقاً علاقه مند می شود وارد ریسک شود و از امتحان کردن خودش لذت ببرد. ببیند که می تواند موفق شود و مثلاً در مورد فوق، شیاد را از عاشق تشخیص دهد یا خیر. شاید درک این مطلب برای افراد میانسال دشوار باشد؛ زیرا هرچه از سن انسان می گذرد، محتاط تر می شود و حاضر نیست لذت ریسک کردن را به قیمت احتمال ضرر در آینده به جان بخرد.

در حالی که جوان دقیقاً برعکس است؛ او حتی حاضر است جان خود را در این راه بدهد و علت اینکه در تمام انقلاب‌های دنیا جوانان پیشتازند، همین است. دقت کنید که این خصوصیت جوانی، یک خصوصیت منفی و مضر نیست که بزرگ‌ترها بخواهند با تذکر، آن را از بین ببرند. بلکه یک ویژگی است کاملاً نورانی که خداوند در جوان قرار داده و یکی از حکمت های آن همین است که جوامع از رکود دائمی نجات پیدا کنند.

در واقع، دلیل محافظه کار شدن انسان در سنین بالاتر، وابستگی‌اش به دنیا و ترس نسبت به از دست دادن چیزهایی است که در طول عمر جمع کرده (مثل ثروت، آبرو، اعتبار، شهرت، فرزند و...) علت تهوّر جوان، عدم چنین وابستگی هایی است و بنابراین، بر خلاف باور عامه، بیشترین پُتانسیل یک حیات عارفانه، در سنین جوانی است. همانطور که احادیث و عرفای ما تأکید کرده اند، کسی که در جوانی بار خود را نبندد، در سنین بالاترش به هیچ جا نخواهد رسید.

2. گذشته از اینکه آیا این دلیل، برای جوان قانع کننده و موثر هست یا نه، به نظر می رسد به خودی خود دلیلی ناقص و احیاناً غلط است. آیا واقعاً تنها دلیل اینکه دختر نباید با پسر نامحرم حشر و نشر داشته باشد، این است که ممکن است او یک شیاد باشد؟ یعنی اگر دختر مطمئن باشد که فرد مقابل شیاد نیست، اشکالی ندارد با او به گردش و تفریح برود؟ مثلاً پسرخاله یا پسرعمه و یا حتی یک دوست خانوادگی یا کسی که از کودکی او را می شناسیم. ممکن است در اینجا یک ایراد طلبگی وارد شود و آن اینکه اثبات شیء، نفی ماعدا نمی کند؛ یعنی اینکه "اگر فرد شیاد بود، نباید با او گشت"، به این معنا نیست که "اگر شیاد نبود، می توان با او گشت".

درست است که این قاعده یک قاعده عقلی و منطقی است، اما منطقدانان از آن رو بر آن تأکید کرده اند که انسان ها عموماً دچار غفلت نسبت به آن می شوند؛ یعنی (مثلاً در اینجا) وقتی ما به دختری القا کردیم که دلیل بد بودن گشتن با پسر نامحرم این است که ممکن است او شیاد باشد، او ناخودآگاه تصور می کند که این، تنها دلیل است و اگر بر پسری صدق نکرد، پس نتیجه هم بر او صدق نمی کند و می توان با او به گشت و گذار رفت. متأسفانه در اینگونه سریال ها (نمونه دیگر، سریال فاصله ها) هیچ دلیل دیگری هم بر قباحت این رابطه ارائه نمی شود.

3. نکته قابل توجه این است که اتفاقاً در جامعه ی ما اکثراً یا دست کم در بسیاری از موارد، شرایط اخیر برقرار است؛ یعنی در بسیاری از اوقات، هم دختر و هم پسر، هیچ‌کدام واقعاً نیت شرورانه ای ندارند و به یکدیگر علاقه مند شده اند، اما والدین‌شان ازدواج‌شان را مصلحت نمی دانند. متأسفانه در این سریال ها مسأله‌ی پیچیده و جامعه شناسانه‌ی "ازدواج غیرهوشمندانه" به مسأله بزهکارانه "اِغوای سودجویانه" تقلیل می یابد.

مشکل اصلی جامعه ما همه گیر شدن این باورِ غلط است که "برای ازدواج، تنها عشق کافی است" که بدبختانه در فیلم ها و سریال های دیگر القا هم می شود. باز هم ای کاش منظور از باور فوق، عشق حقیقی و بنیه دار بود، نه تقلیل آن به صرف علاقه انسان نسبت به حشر و نشر با جنس مخالف. مشکل جامعه ما این است که والدین در انتقال تجربیات خود به فرزندان‌شان ناتوان شده اند و علت آن هم البته القائاتی است که سینمای مسموم روشنفکری و همچنین فیلم ها و سریال‌های آلوده غربی در پی آن بوده اند.

یک سوژه خوب برای ساخت فیلم این است که دختر و پسری که به یکدیگر نمی خورند (مثلاً یکی مذهبی و یکی معمولی، یکی پولدار و یکی فقیر، یکی عصبی و یکی آرام، یکی سیاسی و یکی غیرسیاسی، یکی اجتماعی و یکی گوشه گیر و...) واقعاً به هم علاقه مند شوند، والدین‌شان متوجه این عدم سنخیت شوند و سعی کنند آنها را با دلایل صحیح متوجه این امر کنند، دختر و پسر قانع نشوند و به هر ترتیبی با یکدیگر ازدواج کنند، سپس تم اصلی فیلم اصطکاک هایی باشد که این دو به سبب ناهماهنگ بودن‌شان با آن مواجه می شوند و سرانجام کار به طلاق ختم شود. ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 90/5/29ساعت 11:53 صبح توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

 

بسم الله

مهم ترین و اساسی ترین مورد در قرائت صحیح آموزش تجوید می باشد

آیات حکیمانه قرآن راجع به پنج مطلب می باشد.

4 سوره از قرآن مجید دارای سجده واجب می باشند.

3 سوره از سوره های قرآن مجید با « الحمدالله » شروع می شود.

در 7 سوره از قرآن کریم،اسرار خلقت آدم است.

کلمه « اسم » در قرآن 19 بار تکرار شده است.

سوره بقره 86 آیه بیشتر از سوره آل عمران دارد.

خواندن سوره قدر در حال وضو گرفتن مستحب است.

واژه « زقوم » 3 بار در قرآن کریم آمده است.

آیه 31 از سوره نور در مورد « توبه » آمده است.

تنها ماهی که در قرآن آمده است،« رمضان » است.

کلمه « شهر » 12 بار در قرآن کریم،تکرار شده است.

آیه 33 از سوره احزاب به آیه « تطهیر » معروف است.

در آیه از سوره لقمان امده است که :« زشت ترین صداها صدای خران است»

آیات 11تا12 از سوره حجرات به گناهان « مسخره کردن_ عیب جویی_دادن لقبهای زشت به یکدیگر_بدگمانی_غیبت » اشاره نموده است.

در آیه 29 از سوره فرقان « خوار کردن انسان توسط شیطان » آمده است.

سوره توبه با « بسم الله » آغاز نمی شود.

نام « سلیمان (ع) » 17 بار در قرآن ذکر شده است.

5 تا از سوره های قران کریم با « قل » شروع می شود.

نام « حضرت یوسف(ع) » 37 بار در قرآن آمده است.

11 آیه از آیات قرآن کریم سجده مستحبی دارد.

« غفور رحیم » 63 بار در قرآن کریم ذکر شده است.

سوره بقره اولین سوره سری میادین قرآن است.

تعداد کسره های به کار رفته در قرآن کریم برابر است با 39586.

سوره صف از سوره های قرآن مجید به « الحواریون،عیسی » معروف است.

اولین سوره نازله مربوط به شراب سوره بقره،آیه 219 است.

کلمه « اَنَّ » در قرآن کریم 360 بار به کار رفته است.

کلمه « بقره » 4 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

آیه 159 بقره به آیه کتمان معروف است.

آیه 180 بقره به آیه وصیت معروف است.

طبق فرموده رسول اکرم (ص) بهترین سوره ای که خداوند در کتابش نازل فرموده حمد است.

نام یکی از جنگهای صدر اسلام را که در سوره توبه وارد شده است حنین است.

آیه 35 از سوره نساء درباره حل اختلافات زن و شوهر است.

سوره بقره به « فسطاط القرآن » معروف است.

تعداد آیاتی که درباره « تورات » است 1025تا می باشد.

آیه 5 از سوره بقره دعایی است.

نام « یحیی (ع) » در قرآن 5 بار تکرار شده است.

قرآن کتاب هدایت است.

نام حضرت « داوود (ع) » در قرآن کریم،16 بار آمده است.

تعداد حرف های سوره بقره 25500تا است.

سوره حج نام یکی از فروع دین می باشد.

آیه 174 سوره بقره درباره حضرت علی (ع) می باشد.

332 بار کلمه « قل » در قرآن مجید تکرار شده است.

کلمه « امام » به صورت مفرد و جمع،12 بار در قرآن کریم تکرار شده است.

در قرآن کریم 58 بار کلمه « قرآن » به کار رفته است.

تعداد سوره های مدنی برابر است با 28.

4 سوره از سوره های قرآن مجید با « انا » شروع می شود.

نام مبارک « زکریا » 7 بار در قرآن تکرار شده است.

سوره بقره رکن قرآن است.

کلمه « قال » 529 بار در قرآن مجید بکار رفته است.

سوره آل عمران دارای 200 آیه می باشد.

 بزرگترین کلمه در قرآن کریم در سوره حجر و آیه 22 واقع شده است.

سوره یس به « ریحانةُ القرآن » معروف است.

سوره تحریم دارای 12 آیه می باشد که برابر با تعداد امامان معصوم ما است.

سوره توحید نام یکی از اصول دین می باشد.

کلمه « صبر » در قرآن 103 بار در تکرار شده است.

سوره حمد از سوره های قرآن به « ام القرآن » معروف است.

تعداد کسره هایی که در قرآن مجید به کار رفته است برابر است با 39586تا.

سوره های طلاق، تحریم و احراب با « یا ایها النبی » شروع می شوند.

اسم « الیاس (ع) » 2 بار در قرآن تکرار شده است.

اسامی پیامبران الهی 518 بار در قرآن تکرار شده است.

کلمه « عاد » 24 بار در قرآن کریم ذکر شده است.

110 آیه از آیات قرآن کریم در مورد « بنی اسرائیل » نازل شده است.

کلمه « الارض » 451 بار در قرآن مجید،ذکر شده است.

اولین سوره ای که دارای حروف مقطعه است،بقره است.

در سوره مبارکه بقره نام جالوت حکمران متکبر بنی اسرائیل آمده است.

مهمترین نوع امامت از دیدگاه قرآن،عبارتست از حکومت و قضاوت.

ناس و فلق هر دو سوره دعائی هستند.

نام « حضرت هود (ع) » 7بار در قرآن کریم ذکر شده است.

کلمه « جحیم » 26 بار در قرآن کریم ذکر شده است.

کلمه وسط قرآن کریم در سوره کهف واقع شده است.

شعار نخستین قرآن کریم « لا اله الا الله » می باشد.

سوره نمل از سوره های قرآن مجید دارای دو « بسم الله ... » می باشد.

سوره بقره طولانی ترین سوره قرآن و همچنین اولین سوره ای می باشد که در مدینه نازل شده است.

نام حضرت « نوح (ع) » 43 بار در قرآن کریم ذکر شده است.

سوره فاطر از سوره های قرآن کریم،به « الملائکه » شهرت دارد.

تعداد آیات قرآن کریم : 6236

هر جزء قرآن به 4 حزب تقسیم می شود.

سوره توحید از سوره های قرآن کریم،به شناسنامه خداوند،معروف است.

آیه 36 از سوره نمل،از زبان حضرت سلیمان (ع) می باشد.

نام 15 سوره از سوره های قرآن کریم،با حرف « میم » شروع می شود.

نام 6 سوره از سوره های قرآن کریم به نام پیامبران است.

نام مبارک پیامبر (ص)،5 بار در قرآن کریم ذکر شده است.

در سوره مجادله،در تمام آیاتش کلمه « الله » آمده است.

هنگام نزول سوره انعام هفتاد هزار فرشته آن را همراهی کرده اند.

داستان حضرت یوسف (ع)،از ذاستان های مهم و طولانی قرآن کریم می باشد.

قرآن کریم می فرماید علم خداوند متعال کامل ترین علم هاست.

خداوند در سوره مطفّفین کم فروشان را سرزنش کرده است.

داستان قوم عاد در سوره شعرا از سوره های قرآن مجید آمده است.

نام 14 سوره از سوره های قرآن مجید با حرف « الف » شروع می شود.

لفظ جلاله « الله » در قرآن کریم،2699 بار به کار رفته است.

سوره شمس از سوره های قرآن کریم،به « صالح » شهرت دارد.

طولانی ترین سوره قرآن بقره نام دارد.

سوره الرحمن به « عروس قرآن » مشهور است.

لفظ « ابلیس » 11 بار در قرآن آمده است.

واژه « شکر » 75 بار در قران آمده است.

کوتاه ترین سوره قرآن کوثر نام دارد که در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) می باشد.

کلمه « انجیل » 12 بار در قرآن آمده است.

نام مبارک « اسحاق (ع) » 17 بار در قرآن آمده است.

تعداد « نقطه های » بکار رفته در قرآن کریم،برابر است با 1.015.030تا.

سوره های نمل، شعرا و قصص به « طواسین » معروف هستند.

آیه « قل هو الله احد » بیانگر توحید ذاتی می باشد.

کاربرد کلمه « عذاب » در قرآن کریم،264 مرتبه وارد شده است.

826 آیه در مورد دین بحث می کند.

نام حضرت « یعقوب (ع) » 16 بار در قرآن کریم،ذکر شده است.

کلمه « خیانت » 16 بار در قرآن،ذکر شده است.

با توجه به سوره واقعه،مردم در روز قیامت به 3 دسته تقسیم می شوند.

خدای بزرگ در قرآن کریم نتیجه روی گردانی از دعا را دخول در آتش دانسته است.

قرآن ناطق به امامان معصوم می گویند.

قرآن کریم،خوردن مال یتیم را به خوردن آش تشبیه کرده است.

کلمه « ایوب (ع) » 4 بار در قرآن تکرار شده است.

کلمه « رحمن » 57 بار در قرآن کریم،ذکر شده است.

405 آیه از آیات قرآن کریم،در مورد « حضرت محمد (ص) » بحث می کند.

کلمه « الی » 737 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

در سوره توحید از سوره های قرآن کریم فقط یک بار کسره به کار رفته است.

تلاوت سوره حمد در نماز میت واجب نیست.

کاربرد کلمه « هذا » در قرآن کریم 221 مرتبه می باشد.

قرآن کریم قمر(ماه) را به « کالعرجون القدیم » تشبیه می کند.

آیه « ...و اصطفک علی نساء العالمین » در مورد حضرت مریم (ع) می باشد.

کاربرد کلمه « حق » در قرآن کریم 227 بار است.

تعداد حرف های سوره بقره،برابر است با 25.500.

تعداد فتحه به کار رفته در قرآن مجید برابر است با 93.243.

واژه « نفع » و « فساد » هر کدام در قرآن مجید 50 بار ذکر شده است.

کلمه های « دنیا » و « آخرت » هر دو در قرآن کریم 115 بار ذکر شده است

عظیم ترین آیه قرآن ؟  آیة الکرسی

عدالت آمیزترین آیه قرآن ؟  ان الله یأمربالعدل والأحسان

بهترین قصه قرآن ؟ قصه حضرت یوسف

سوره ای که فضیلت قرائتش 12 برابر قرآن است ؟  سوره یاسین

عروس قرآن ؟  سوره الرحمن

قلب قرآن ؟  سوره یاسین

 ریحانه قرآن ؟  سوره یاسین

مادر قرآن ؟  سوره حمد

سوره حجاب ؟  سوره نور

سوره پیامبران ؟  سوره بروج

 سوره امام علی (ع) ؟  سوره واقعه

سوره امام حسین (ع) ؟  سوره فجر

آیه استرجاع ؟  انا لله و انا الیه راجعون آیه 156 سوره بقره

 آیه حجاب ؟ قل للمومنین یغضوا...... آیه 30 سوره نور

 آیه چشم زخم ؟  و ان یکادالذین کفروا...... آیه 51 سوره قلم

آیه تحدی ؟  قل لئن اجتمعت الانس......... آیه 88 سوره اسراء

آیه مباهله ؟  فمن حاجک فیه من بعد ....... آیه 61 سوره آل عمران

قرآن مجید مشتمل بر چند بسم الله الرحمن الرحیم ؟ 114 بسم الله الرحمن الرحیم

 قرآن مجید مشتمل بر چند بسم الله ؟ 115 بسم الله

قرآن مجید مشتمل بر چند سوره ؟ 114 سوره

قرآن مجید مشتمل بر چند سوره مکی ؟ 86 سوره

قرآن مجید مشتمل بر چند آیه ؟ 6236 آیه ( بفرموده امام علی (ع) )

قرآن مجید مشتمل بر چند حزب ؟ 120 حزب

قرآن مجید مشتمل بر چند کلمه ؟ 77437 کلمه

قرآن مجید مشتمل بر چند حرف ؟ 323671 حرف

قرآن مجید مشتمل بر چند رکوع ؟ حدود 1000 رکوع

قرآن مجید مشتمل بر چند سوره با حروف مقطعه ؟ 29 سوره

قرآن مجید مشتمل بر چند حرف نورانی ؟ 14 حرف (صراط علی حق نمسکه)

بزرگترین سوره قرآن ؟ سوره بقره

بزرگترین آیه قرآن ؟  آیه 282 سوره بقره

 بزرگترین کلمه قرآن ؟ فأسقیناکموه (سوره حجرآیه 22)

کوچکترین سوره قرآن ؟ سوره کوثر

 کوچکترین آیه قرآن ؟  آیه مدهامتان ( سوره الرحمن آیه 64)

 کوچکترین کلمه قرآن ؟ ق ، ص

 کلمه وسط قرآن ؟ والیتلطف ( سوره کهف آیه 19)

اولین سوره قرآن مجید ؟ سوره حمد

اولین سوره نازل شده ؟ سوره علق

 اولین آیه نازل شده ؟ اقرأ باسم ربک الذی خلق

آخرین سوره قرآن مجید ؟ سوره ناس

 آخرین سوره نازل شده در میانه راه مکه به مدینه ؟ سوره مطففین

آخرین سوره نازل شده ؟ سوره نصر

 آخرین آیه نازل شده ؟ الیوم أکملت لکم دینکم( سوره مائده آیه 3 )

سوره های معوذتین ؟ سوره ناس و فلق

سوره های زهروان ؟ سوره های بقره و آل عمران

سوره های قرنتین ؟ سوره های انفال و توبه

سوره های سبع الطوال ؟ هفت سوره بلند قرآن

سوره های مسبحات ؟ سوره هایی که با سبح یا یسبح شروع می شوند. 1- اسراء 2- حدید 3- حشر 4- صف 5- جمعه 6- تغابن 7- اعلی

سوره های حوامیم ؟ هفت سوره از سوره 40 تا 46 قرآن مجید

سوره های چهار قل ؟ سوره های کافرون ، توحید ، فلق، ناس

 سوره های طواسین ؟ سوره های شعراء ، نمل ، قصص

سوره های بساتین ؟ سوره هایی که با { الف .لام .میم .را } آغاز میشوند.

سوره معروف به دبابیج ؟ سوره آل عمران

سوره معروف به عقود ؟ سوره مائده

سوره معروف به بدر ؟ سوره انفال

سوره معروف به برائت ؟ سوره توبه

سوره معروف به هل اتی ؟ سوره دهر

سوره معروف به بنی اسرائیل ؟ سوره اسراء

سوره معروف به کلیم ؟ سوره طه

سوره معروف به جامعه ؟ سوره شعراء

سوره معروف به سلیمان ؟ سوره نمل

 سوره معروف به مضاجع ؟ سوره سجده

 سوره معروف به ملائکه ؟ سوره فاطر

سوره معروف به غرف ؟ سوره زمر

سوره معروف به غافر ؟ سوره مومن

سوره معروف به مصابیح ؟ سوره فصلت

سوره معروف به شریعت ؟ سوره جاثیه

سوره معروف به قتال ؟ سوره محمد

قران

ادامه مطلب...

نوشته شده در دوشنبه 90/5/24ساعت 9:21 صبح توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

در گفت‌وگو با فارس عنوان شد؛
حادثه کشتار دیپلمات‌های ایرانی از زبان تنها شاهد حادثه مزار شریف

خبرگزاری فارس: 13 سال پس از شهادت هشت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در مزار شریف افغانستان به‌دست طالبان تنها بازمانده این حادثه که به‌طور معجزه‌آسایی نجات یافته، حادثه را شرح می‌دهد.

"الله‌مدد شاهسوند " در گفت‌وگو با فارس در خصوص شرح واقعه اظهار داشت: از وضعیت مزار شریف و پیشروی طالبان به طور کامل مطلع بودیم.
دیپلمات سابق ایرانی افزود: 3 ماه از ماموریت من در افغانستان می‌گذشت و من پس از نخستین ماه حضور در افغانستان، مسئولان را از وضعیت مطلع ‌کردم و این هشدار را دادم که به احتمال زیاد شمال افغانستان سقوط می‌‌کند.
شاهسوند خاطرنشان کرد: در جریان ورود شبه‌نظامیان به مزارشریف و استقرار آنها در این محدوده و همچنین استقرار نیروهای نظامی "محمد محقق " وزیر کشور وقت افغانستان در مزار بودیم.
تنها شاهد بازمانده حادثه تلخ مزار شریف گفت: تمام هشدارها به مسئولان داده شده بود و مسئولان در پاسخ همواره به مصونیت سیاسی ما و این نکته اشاره می‌کردند که حضور شما در این منطقه به مردم افغانستان دلگرم کننده است.

به گفته این عضو سرکنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف، همچنین تجربه کارمندان سفارت و کنسولگری در شهرهای کابل و هرات نشان می‌داد که مشکلی پیش نخواهد آمد و در مجموع نظر مسئولان بر این بود که در مزار بمانیم.

روز خبرنگار

شاهسوند در سخنان خود به هم‌اتاقی بودن خود با شهید "محمود صارمی " خبرنگار ایرنا اشاره کرد و گفت: گرچه به دلیل کمبود وقت فقط شب‌ها همدیگر را می‌دیدیم اما از نظر فکری بسیار به هم نزدیک شده بودیم.
دیپلمات سابق درباره خصوصیات شهید صارمی گفت: ایشان در کار خود متعهد و برای انتقال اخبار افغانستان و حتی بازتاب جهانی آن

شجاعانه کار می کرد.
به گفته وی، شهید صارمی سعی داشت واقعیات افغانستان را منتقل کند.
عضو سرکنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف اظهار داشت: شهید صارمی آن‌قدر نزد مردم افغانستان محبوبیت داشت که وی را به عنوان روزنامه‌نگار  آزاده ایران می‌شناختند.
شاهسوند افزود: من صبح زود به محل کار رفتم و پس از آن که از زبان آقای محقق متوجه شدم که طالبان وارد شهر مزار شده اند، و شهر در حال سقوط است، از دوستان خواستم که کم‌کم آماده شوند.
وی با اشاره به این‌که شهید صارمی برای عمل آپاندیس به ایران رفته بود و تنها 2 روز از بازگشت وی از ایران می‌گذشت، گفت: وسایل شهید صارمی را از ساختمان روبه‌رو به محل کار خودمان منتقل و ایشان آخرین خبر را که در مورد سقوط مزار شریف بود، ارسال کردند.
تنها بازمانده حادثه تلخ مزار شریف اظهار داشت: جلسه‌ای تشکیل دادیم که در صورت ورود طالبان، برخورد ما چگونه باشد و کارمندان قدیمی با توجه به تجربه خود بر این عقیده بودند که احتمالاً طالبان فقط آنان را تحت نظر گرفته خواهند گفت که حق خروج از این مکان را ندارید.
دیپلمات سابق خاطرنشان کرد: نگهبانان کنسولگری وقتی از ورود طالبان به شهر مزار مطلع شدند، محل کار را ترک کردند، به همین دلیل در را از پشت بسته بودیم و حدود ساعت 11 به پیشنهاد یکی از دوستان در زیرزمین کنسولگری جمع شدیم.
وی افزود: لحظاتی بعد متوجه شدیم که در به شدت کوبیده می‌شود و شهید فلاح گفت: من در را باز می‌کنم.
به گفته شاهسوند: پس از گفت‌وگوی شهید فلاح با طالبان حدود 11 نفر از طالبان وارد زیرزمین شدند و در مورد سلاح‌ و تعداد کارمندان سؤال کردند و پس از لحظاتی شهید حیدری را هم با زور از اتاقش به زیرزمین منتقل کردند.
تنها بازمانده حادثه تلخ مزار با اشاره به این‌که تنها 2 یا 3 نفر از آنان می‌توانستند فارسی صحبت کنند، گفت: با توجه به این که من تا حدودی زبان پشتون یاد داشتم، به یکی از افراد طالبان میوه تعارف کردیم اما با رفتار منفی آنان پاسخ داده شد که پس از این رفتار، شهید ناصری نیز اظهار نگرانی کرد.
عضو سرکنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف ادامه داد: پس از آن طالبان شروع به بازرسی ما کردند و در همین حین، یکی از آنان خواست تا با پاکستان تماس بگیرد که موفق به این کار نشد.
به گفته وی، در این زمان شهید ریگی موفق شد به طوری که کسی متوجه وی نشود با مشهد تماس برقرار کند ولی به دلیل کوچک بودن اتاق پای یکی از همکاران به سیم تلفن برخورد کرد و تماس قطع شد.
شاهسوند اظهار داشت: در همین زمان صدای پای طالبان که از پله‌های آهنین به زیرزمین می‌آمدند به گوش رسید و سپس از ما خواستند تا کنار دیوار بایستیم و پس از آن با تک‌تیر تمام ما را هدف قرار دادند.
دیپلمات سابق ادامه داد: کاملا آماده شهادت بودم و شهادتین را بر زبان جاری کردم.
وی ادامه داد: پس از مدتی که تیراندازی قطع شد متوجه شدم که طالبان در اتاق حضور ندارند و شهید نوری به‌رغم اصابت گلوله هنوز زنده است، به وی کمک کردم تا بنشیند و بیرون رفتم تا کمک بیاورم.
شاهسوند گفت: وقتی بیرون رفتم با یک جوان افغان در آشپزخانه سفارت مواجه شدم که وی به من توصیه کرد لباس افغانی بپوشم.
بازمانده حادثه مزار افزود: پس از تغییر لباس خارج شدم و به خانه "سید " راننده سفارت که در نزدیکی محل بود، رفتم و به وی گفتم نوری زنده است باید کمکش کنیم.
دیپلمات سابق گفت: در همین حال از روی پشت‌بام متوجه شدم که افراد طالبان دوباره با ماشین ضدگلوله به کنسولگری آمدند و افراد خود را آن‌جا مستقر کردند و تمامی راه‌ها برای رفتن به کنسولگری بسته شد.
شاهسوند اظهار داشت که پس از برقراری آرامش نسبی در مزار، با خانواده سید به سمت "شبرغان " و از سرپل به بلخاب رفتیم ولی به دلیل حضور طالبان در آن‌جا، مجبور شدیم که دوباره به سرپل برگردیم، از آن‌جا با یک کامیون به سمت میمنه رفتیم و در نهایت به هرات رسیدیم.
وی با اشاره به آتش زدن کنسول‌گری هرات و عدم حضور کارمندان آن گفت: به مرز "دوغارون " رفتم و در آن ‌جا توانستم خبر شهادت کارمندان کنسولگری مزار شریف را منتشر کنم.
وی در پایان ضمن گلایه از مسئولان که در مراسم خاکسپاری و سالگرد شهدای حادثه مزار شریف وی را دعوت نکردند، گفت: حتی سال گذشته که خانواده‌های شهدا را به مزار‌شریف بردند، مرا به این سفر دعوت نکردند.

منبع : http://www.farsnews.net


نوشته شده در چهارشنبه 90/5/19ساعت 2:25 عصر توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

 

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه امین...


سپیده روز پانزدهم شعبان  بود که عطری آسمانی در فضا پیچید ،  پرتو عشق تابید و یگانه منجی بشریت عطر نفس خود را بر عالم دمید.  زین پس هر

 

سال در این روز تمام شهر را آذین خواهیم بست  ولیکن هر جمعه به تشنگی حضورش دعا خواهیم خواند و آمین را بر ذکر فرجش مزیّن خواهیم

ساخت.

در این روز مبارک، از خدا می خواهیم که ظهورت را نزدیک فرماید، تا وجودمان در فصل وصل، بادست های بهارآورتْ
  

 به گل بنشیند .

  

برخیز که حجت خدا می آید ********** رحمت زحریم کبریا می آید

از گلشن عسگری گذر کن که سحر *********** بوی گل نرگس از فضا می آید

ولادت امام زمان (عج) مبارک باد


نوشته شده در شنبه 90/4/25ساعت 12:43 عصر توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

سبک خبرنویسی

شیوه های نوشتن خبر در مطبوعات را سبک های خبرنویسی می‌گویند. به عبارت دیگر وقتی یک خبرنگار خبر خود را انتخاب کرد باید با مناسب‌ترین شیوه آن را تنظیم نماید. موضوع اساسی در تنظیم خبر و استفاده از سبک های خبرنویسی این است که یک خبرنگار باید بداند خبر را برای خوانده شدن- و نه فقط برای چاپ شدن- می‌نویسد. در حقیقت شما باید طوری خبر خود را تنظیم و از مناسب ترین سبک خبرنویسی استفاده کنید که خواننده روزنامه بدون اینکه متوجه شود مجبور به خواندن خبر گردد. با این مقدمه به سراغ سبک های خبرنویسی می‌رویم که مرسوم ترین این سبک ها عبارتند از:

1- سبک هرم وارونه

2- سبک تاریخی

3- سبک تاریخی همراه با لید

4- سبک پایان شگفت انگیز

سبک هرم وارونه Inverted pyramid style:

شکل هرم وارونه یا سبک هرم وارونه در نوشتن مطالب خبری سبکی است که مهمترین خبر در پاراگراف اول که لید Lead نامیده می شود، می آید و بخش های دیگر خبر به ترتیب اهمیت در پاراگراف های بعدی قرار می گیرند.

در این سبک نگارش خبر، قاعده هرم حاوی جذاب‌ترین و در بسیاری از مواقع حاوی مهمترین بخش خبر است و کم ارزش ترین مطلب که حاوی بی اهمیت ترین بخش های ماجراست در نوک هرم قرار می‌گیرد. در واقع درسبک هرم وارونه مطالب با توجه به میزان اهمیت آنها از بالا به پایین تنظیم می شوند. داستانی در مورد چگونگی پیدایش این سبک در روزنامه نگاری وجود دارد. براساس این قصه پس از کشف تلگراف، روزنامه نگاران و به ویژه روزنامه نگاران آمریکایی هنگام بروز جنگ داخلی آمریکا به هنگام مخابره خبر از ترس قطع ارتباط تلگرافی ابتدا اصل مطلب را مخابره می‌کردند و سپس اگر ارتباط قطع نمی‌شد، سایر جزییات خبر را مخابره می‌کردند. برای راحتی استفاده از این سبک بهتر است شما تصور کنید همواره جنگ است و شما مجبورید ابتدا اصل خبر را بگویید.

مزایای سبک هرم وارونه عبارتند از:

الف) مزایای سبک هرم وارونه برای خوانندگان:

این سبک به شیوه طبیعی نقل قول وقایع توسط مردم نزدیک است و لذا مردم و خوانندگان با آن ارتباط بهتری پیدا می‌کنند.

تکلیف خواننده با خبر در همان پاراگراف های اول مشخص می‌شود و او می‌تواند اگر تمایل به دانستن خبر نداشت وقت خود را صرف خواندن بقیه مطلب نکند.

کنجکاوی خواننده را به یک شیوه ی منطقی ارضاء می کند.

ب) مزایای سبک هرم وارونه برای خبرنگار:

چون اصل مطلب در لید(پاراگراف اول و دوم) می‌آید کار تیتر زدن هم برای خبرنگار آسان می‌شود.

اگر به دلیل تراکم صفحه قرار باشد بخشی از مطلب حذف شود به راحتی می‌توان بخش‌های انتهایی را که از اهمیت کمتری برخوردارند حذف کرد.

وقتی لازم باشد که ترتیب مطالب در یک خبر تغییر کند، می توان بدون بازنویسی این کار را انجام داد.

معایب سبک هرم وارونه:

خبرنگار از دید و نظر خود مهمترین بخش خبر را انتخاب می‌کند و لذا بر روی خبر، اعمال نظر می کند.

خواننده چون لید را خوانده از خواندن مابقی مطالب منصرف می شود.

آنچه در لید آمده یک بار دیگر در متن خبر تکرار می شود.

سبک تاریخی Chronological:

در این روش تنظیم خبر بر خلاف سبک هرم وارونه مطالب با توجه به ارزش آنان نوشته نمی‌شوند، بلکه به همان صورتی که به لحاظ زمانی تحقق یافته اند در قالب خبر ارایه می‌شوند. در این سبک روزنامه نگار به داوری نمی‌پردازد و کاری ندارد که کدام بخش ماجرا مهمتر است تا آن را در پاراگراف اول(لید) خبر ارایه کند. از این سبک بیشتر برای تهیه گزارش ها، مقالات تحقیقی و نوشتن صورت جلسات رسمی استفاده می شود.

معایب سبک تاریخی:

خواننده باید وقت زیادی را صرف خواندن خبر نماید تا مهمترین مطلب را به دست آورید.

به دلیل طولانی بودن و عدم ترغیب خواننده به خواندن، ادامه مطلب او را خسته می کند.

صفحه آرایی این گونه خبرها مشکل است.

سبک تاریخی به همراه لید Combination style:

همانطورکه از نام این سبک برمی آید این شیوه تلفیقی از دو سبک هرم وارونه و سبک تاریخی است و برای پوشش اخبار شهری و حادثه ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای تنظیم خبر به این روش ابتدا چکیده مهمترین مطالب با کمک سبک هرم وارونه در لید خبر نوشته می‌شود و سپس به کمک سبک تاریخی ماجرا به همان صورتی که اتفاق افتاده است، شرح داده می شود. سبک تاریخی به همراه لید در بسیاری از مواقع به داستان شبیه می شود. خبرنگار حرفه ای در این سبک باید از هر تکنیک هنری برگرفته از نقاشی، سینما، داستان‌نویسی و... برای افزودن به کشش دراماتیک بهره گیرد.

سبک پایان شگفت انگیز Surprise ending:

این سبک یکی از جذاب ترین شیوه های تنظیم خبر است. چرا که قفل ماجرا در پایان خبر باز می‌شود و خواننده را شگفت زده می کند. البته این سبک نمی تواند برای ارائه ی هر خبری مورد استفاده قرار گیرد. از سبک پایان شگفت انگیز بیشتر در رویدادهایی که خود دارای چاشنی شگفتی و استثناء هستند، استفاده می شود. به مثال زیر دقت کنید:

پلیس تهران، سارق فروشگاه شهروند را بازداشت نکرد. نادر که به عنوان جوان ترین سارق شهر معروف شده، هنگامی که همراه پدر و مادر خود برای خرید به فروشگاه شهروند رفته بود از فروشگاه خارج نشد. دو ساعت بعد وقتی پلیس و نگهبانان فروشگاه پس از به صدا در آمدن آژیر خطر خود را به محوطه داخلی فروشگاه رساندند نادر را که هراسان به هر طرف می‌دوید یافتند. پلیس تنها به یک دلیل این سارق جوان را بازداشت نکرد. او سه ساله بود و از فرط خستگی در فروشگاه به خواب رفته بود.

لازم به ذکر است که باید از ارائه رویدادهای طولانی در این قالب، اجتناب کرد.

عناصر خبر نویسی

عناصر خبری عبارتند از:

1- که؟ Who (فاعل یا مفعول رویداد)

2- چه؟ What (فعلیت رویداد)

3- کجا؟ Where (محل وقوع رویداد)

4- چرا؟Why (دلیل وقوع رویداد)

5- کی؟ When (زمان وقوع رویداد)

6- چگونه؟ How (نوع رویداد)

اشاره: شناخت عناصر خبر در تنظیم خبر اصلی ترین رکن است و خبرنگار بدون شناخت از عناصر خبر، نمی تواند جذابیت خبر را به نحو صحیح به مخاطبین ارائه دهد. این شناخت قبل از نگارش و تنظیم خبر، به خبرنگار کمک می‌کند از اطلاعاتی که در دست دارد به نحو مؤثری بهره بگیرد. خبرنگار با این آگاهی و شناخت مشخص می کند کدامیک از اطلاعات و آگاهی های کسب شده از اهمیت بیشتــر و کدامیک از اهمیت کمتری برخوردار است و بهترین زاویه که می توان خبر را نوشت کدام است. بنابراین ذیلاً به معرفی عناصر خبر و نقش آنها در ساختمان خبری می‌پردازیم:

عناصر خبر شش مورد هستند که به «Wh»ها معروفند. این عناصر عبارتند از: «که؟، کجا؟، کی؟، چه؟، چرا؟، چگونه؟». روزنامه نگار باید در مقدمه(لید) خبر به طور آشکار به چند مورد از موارد بالا اشاره کند و در همان پاراگراف اول موضوع خبر را با اطلاعاتی که از این عناصر می‌دهد به خواننده برساند.

که؟ Who?

عنصر«که؟» به معنای «چه کسی؟» یا «چه چیزی؟» است و به فاعل و کننده کار می پردازد. جمله خبری بصورت معلوم یا به صورت مجهول نگارش می‌شود و مطابق دستور زبان فارسی فاعل یا مسندالیه در جمله می‌تواند بی روح باشد، و یا حالت فاعلی پیدا کند. مانند این که بگوییم «مدرسه ها باز شد» که مدرسه ها فاعل جمله یا عنصر«که» در خبر است. مثال: که؟ (افراد حقیقی): وزیران محیط زیست کشورهای اروپایی در اجلاس این هفته خود تصمیم گرفتند تولید و مصرف گازهایی را که سبب آسیب دیدگی لایه ی اوزن می‌شود را متوقف سازند.  

مثال: که؟(افراد حقوقی): مجلس مسلمانان انگلیس از سیاست های نژادپرستانه دولت این کشور علیه مسلمانان انتقاد کرد. همانگونه که اشاره شد عنصر«که» صرفاً افراد حقیقی و حقوقی را به عنوان فاعل رویدادها، شامل نمی شود بلکه عنصر «که» اشیاء و به طورکلی چیزهای بی روح را نیز در برمی‌گیرد.

چه؟ What?

در خبرنویسی عنصر«چه» به«ماهیت و فعلیت» رویداد مربوط شود، خواه فعلی صورت پذیرد یا انجام نپذیرد. «چه» ممکن است یک حادثه رانندگی، آتش‌سوزی، تصویب یا رد لایحه‌های قانونی، افتتاح کارخانه، سفر و هر آنچه به ماهیت یا فعلیت یک رویداد مربوط می‌شود، باشد. «چه» معمولاً در شروع خبر قرار گرفته و به جذابیت و کشش خبر می‌افزاید، اما در مورد یک رویداد خبری، خبرنویس باید تشخیص دهد از میان مطالب یا موضوع‌های مختلفی که یک رویداد را به وجود می‌آورد، کدام یک از اهمیت بیشتری برخوردار است. از میان مطالب متعدد باید آن موردی را انتخاب کرد که دارای ارزش خبری بیشتری باشد. به عنوان مثال، اگر رویداد حاوی ارزش در برگیری است باید کوشید آن را به طرز روشنی در«لید» نشان داد. در مصاحبه‌ها، به طورکلی، عناصر«که» و«چه» نسبت به سایر عناصر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و در این بین، اهمیت عنصر«چه» از دیگر عناصر خبر بیشتر است.

کجا؟ Where?

همان‌طور که در مورد ارزش مجاورت(جغرافیایی، معنوی) گفته شد، محل رویداد در ارزش‌دهی به خبر تأثیر دارد. در اکثر موارد، یک رویداد شهری یا کشوری نسبت به یک خبر خارجی برای خواننده ارزش خبری افزونتری دارد. برای شناخت بیشتر این عنصر، مطالعه مجدد گفتار درمورد «مجاورت» توصیه می‌شود. در هر حال محل وقوع یک رویداد را می‌توان به صورت های مختلف نوشت: مثال:کامپالا(اوگاندا)، خبرگزاری فرانسه: دبیران دبیرستان‌های کامپالا و حومه، به خاطر افزایش دستمزدها، بهبود وضع زندگی، تقلیل ساعات کار و استفاده از کلاس‌های تخصصی، از امروز دست به اعتصاب زدند. یا :کرمان، خبرگزاری جمهوری اسلامی: در روستای دارستان کرمان طرح برق‌رسانی بااعتباری در حدود 4میلیون ریال پایان یافت و مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

کی؟ (چه وقت) When?

در میان ارزش های خبری، زمان یا تازگی خبر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تهیه خبر از وقایع روز یا رویدادهای گذشته که به تازگی انتشار می‌‌یابد یا با زاویه دید جدیدتر ارائه می‌شود، جزئی از کار روزمره خبرنگاران است. خبرنگار باید تازگی خبر را در همان ابتدای خبر بازگو کند. در مواقعی که مدتی از وقوع رویداد گذشته است یا عامل زمان چندان اهمیت ندارد از ذکر زمان رویداد می‌توان در ابتدای خبر خودداری کرد.

مثال(1): آموزش پرورش اردبیل امروز اعلام کرد نتایج امتحانات نهایی دانش‌آموزان سال چهارم یک هفته به تاخیر افتاده است. مثال(2): هفته آینده تاریخ آزمون کنکور سراسری توسط روزنامه‌های کثیرالانتشار اعلام خواهد شد.

چرا؟ چگونه؟  Why and How?

عنصر«چرا» علت، دلیل یا انگیزه به وجود آمدن رویداد را بیان می‌کند و عنصر«چگونه» نحوه، چگونگی و طریقه وقوع رویداد را. در بسیاری مواقع خبرنگار«چگونگی» به وجود آمدن یک رویداد خبری را کسب می‌کند، اما از علت و انگیزه‌ای که در پشت آن پنهان است، بی‌خبر است؛ یا علت و انگیزه را می‌داند، اما از نحوه وقوع رویداد اطلاعاتی ندارد. به عنوان مثال در خبر سقوط یک هواپیما،‌ شاید در همان ساعت‌های اولیه یا روز نخست، نتوان علت سقوط هواپیما را به دست آورد. علت سقوط هواپیما وقتی رسماً اعلام خواهد شد که«جعبه سیاه» که حاوی نوار مکالمات خلبان با برج مراقبت است، به دست آید. پس از تجزیه و تحلیل مکالمه خلبان، در آخرین لحظه‌های حیاتش و اطلاعاتی که از محل سقوط هواپیما به دست می‌آید. کارشناسان روزها، هفته ها یا ماه ها بعد علت سقوط را اعلام می‌کنند. عنصر«چرا» و«چگونه» هنگام تهیه گزارش های تشریحی و تحلیلی یا لیدهای تشریحی و تحلیلی بیشتر از سایر موارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد، زیرا در این‌گونه گزارش های خبری، خبرنگار، زمان بیشتری را برای کسب و بررسی علت، انگیزه یا نحوه و چگونگی به وجود آمدن رویداد خبری در اختیار دارد.


نوشته شده در سه شنبه 90/4/21ساعت 1:42 عصر توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

ارزش خبری

معمولاً نه ارزش برای خبر در نظر می گیریم:

1- شهرت، در برگیرنده ی اشخاص، مکان ها، اشیاء، و موقعیت هایی است که برای عموم مردم شناخته شده است. این شناخته بودن می تواند به دلیل ثروت، شرایط اجتماعی، موقعیت یا تبلیغاتی که از قبل برای آنها شده است، باشد. در واقع این نام ها هستند که خبرها را می سازند. برجسته کردن نام یک شخص، مکان، رویداد، یا یک موقعیت خاص جذابیت بیشتری به یک خبر می دهد.

2- دربرگیری(تاثیر بر روی تعداد زیادی از مخاطبین داشته باشد)، بدین معنی است که یک مطلب خبری برای تعداد بیشتری از خوانندگان اهمیت و جذابیت داشته باشد.

3- مجاورت(جغرافی، معنوی، دینی، ملی، فرهنگی)، برای مثال اتفاقی که در دبیرستان یا دانشگاه شما می افتد از آن جهت برای شما دارای ارزش خبری است که در نزدیکی شما و در محیطی که حضور دارید اتفاق می افتد.

4- برخورد(فیزیکی مانند: جنگ، تصادف و...، غیرفیزیکی مانند: برخورد اندیشه)، یکی از اساسی ترین ارزش های خبری، برخورد است. این برخورد می تواند به صورت فیزیکی یا به صورت ذهنی و فکری باشد. برخورد یکی از ارزش های خبری است که بیشتر از دیگر ارزش ها در روزنامه مطرح می شود.

5- فراوانی، تعداد و مقدار(مثلاً: تعداد تلفات زیاد در یک تصادف)، فراوانی معمولاً به آمار و ارقام به کار رفته در خبر مربوط می شود. هر چه اعداد به کار رفته در مطلب بزرگتر باشد، ارزش خبری مطلب بیشتر است.

6- تازگی خبر(خبری یا به تازگی روی داده و یا اینکه موضوعی است که درگذشته رخ داده است ولی بخش هایی از آن الان برای ما فاش بشود مثل اخباری که از کودتای 28 مرداد می شنویم).

7- شگفتی یا استثناء، هر خبری اعم از اختراع و اکتشاف و عجایب خلقت که ما را متعجب کند.

8- احساسات، عواطف و غرایز: معمولاً مردم از خواندن مطالب احساسی در مطبوعات روزانه لذّت می برند.

9- پیشرفت: شامل بسیاری از تغییرات قابل توجهی می شود که باعث بهتر شدن وضع انسان ها می گردد. این پیشرفت ممکن است موفقیتی باشد که دریک آزمایشگاه علمی به دست می آید، موفقیت در یک کار اجرایی، ایجاد یک کارخانه صنعتی، ساخت یک ساختمان جدید یا یک بزرگراه باشد.

وقتی خبری رخ می دهد تا زمانی که به مخاطب برسد تحت تاثیر دو عامل است: عوامل برون سازمانی و درون سازمانی.

عوامل درون سازمانی شامل:

خبرنگار: ممکن است برداشت خبرنگار از خبر اشتباه یا مغرضانه باشد.

سردبیر: ممکن است بخشی از خبر را سانسور یا قسمتی را به آن بیفزاید بر طبق سیاست های رسانه.

بخش فنی: اعم ازصفحه بندی وگرافیک و.... به علت کمبود جا در صفحه یک پاراگراف کم یا زیاد شود یا عکس همراه عکس بیاید که در برداشت مخاطب از اصل موضوع خلل ایجاد کند.

عوامل برون سازمانی: دولت ها، صاحبان سرمایه و آگهی ها، گروه های پر نفوذ.

مفاهیم اصلی در خبر نویسی شامل:روشنی خبر-درستی خبر-جامعیت خبر

ادامه مطلب...

نوشته شده در سه شنبه 90/4/21ساعت 1:40 عصر توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

یعنی چی؟به نظر شما فقر در جهان در حال کمتر شدن است یا بیشتر شدن؟ ( واقعا برام سوال پیش اومده)یعنی چی؟

فقر

 

فقرایران

 

فقر

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 90/4/12ساعت 1:46 عصر توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

مبعث

روز مرگ قساوت ها
روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هایی که در رقص شمشیرها زخمی می شد و در جنگل نیزه ها جان می باخت. آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک می خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها می دادند و زنان بی پناه، در بند اسارت می زیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت می خلید و چه زخم هایی دل عاطفه ها را می خَست.

روز مبعث، روز مرگ قساوت ها و شرارت ها بود؛ روز مرگ کرامت هایی که به پای بت ها قربانی می شد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستش های ناروا بود.

میلاد ارزش ها
روز مبعث، روز میلاد ارزش هاست؛ ارزش هایی که زنده به گور می شد و اصالت هایی که در بستر احتضار رو به خاموشی می رفت. در آن روز، بذر عشق و مهرورزیدن و مهربان زیستن در دشت تفتیده دل ها پاشیده شد و هزاران هزار گل عاطفه از آن رویید. لبخند بر لب ها نشست دست گرم نوازش بر سر یتیمان کشیده شد. شمشیرهای خشونت زنگار گرفت و سفره محبت آغوش گشود. نوع دوستی بنیاد یافت و کینه توزی جان باخت. از چشمه چشم ها مهر جوشید و در دریای سینه ها عشق خروشید. زندگی زیبا و بودنْ تماشایی شد. روز مبعث، روز بارش برکت، روز سرافرازی انسان، روز برآمدن آوازهای سپید و روز بوسه زدن بر چهره خورشید، بر همه جهانیان مبارک باد.

منجی بزرگ بشر
از طلوع خورشید اسلام و انقلابِ عظیم پیامبر آن، حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، هزار و چهارصد و اندی سال می گذرد. از آن زمان تاکنون، تاریخِ جهان پی درپی ورق خورده است رویدادهای گوناگون و دگرگونی های حیرت انگیز، چهره ای تازه به آن بخشیده است آن چنان که شیوه همیشگی گذشت زمان است، نوها به کهنگی گراییده و کهنه ها به اعماق فراموشی ذهن های تاریخ پیوسته است. اما این حقیقت که محمد صلی الله علیه و آله وسلم نجات دهنده بزرگ بشر بود و آیینش آیین زندگی، هر زمان از زمان دیگر روشن تر می درخشد؛ چرا که او جاودانه ترین تمدّن ها را بنیان نهاد، زندگی سازترین فرهنگ ها را گُسترد و انسان پرورترین ارزش های اخلاقی را نهادینه کرد. درود بی کران خداوندی بر روان پاک او باد.

سفیر خداوند
محمّد صلی الله علیه و آله وسلم سفیر خداوند بود بر بندگان تشنه حقیقت و محبّت، و هدف نهایی او برای خلقت همه هستی؛ که لولاکَ لما خَلَقْتُ الاَفْلاکَ؛ گل سرسبدهستی، مایه فخر و مباهات خداوند عالم نزد ملایک و جانشین راستین او بر روی زمین. کسی که:

بَلَغَ العُلی بِکمالِهِ کَشَفَ الدُّجی بِجمالِهِ
حَسُنتْ جَمیعُ خِصالِهِ صلّوا علیه و آله

با غمزه و اشاره ای، نکته ها و رازها آموخت و به مقام استادی عالم رسید.

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

محبوبی که با جمال سیرت و صورت خود، همه پرده های تاریک جهل و حجاب های خودخواهی را کنار زد و در سیر معراجی خود از جبرائیل، امین وحی الهی، پیشی گرفت؛ دل سوزی که تا دم آخر، رنج ها و دردها را تحمّل کرد تا نشان زیبایی «رحمةً للعالمین» را از دست بخشنده خدا، دریافت کند.

رویش اندیشه ناب
آبشار نور، جاری بود. آسمان پولک های زیبایش را به رخ تماشاگران می کشید و ماه بر چشم نظارگران جمالش رنگ نقره می پاشید. عطر شفابخش بهار در فضا می پیچید و امید زندگی در جان موجودات جهان می جوشید. در آسمان نیلگون مکّه، دمادم ستاره می شکفت. آن شب نبض کائنات از انتظاری مقدّس، می تپید. روح خسته و فرسوده عالم، انتظار پیشوایی را می کشید. سخن از ترسیم سیمای آفتاب بود و صورتگرْ، کردگار جهان. در آن شب، باغبان آفرینش، بهترین گل هستی را برگزید تا دنیا را سرمست عطر جانبخش آن سازد. بعد از آن بارانی از طراوت بارید و خاک بوی افلاک گرفت. دل ها وسعت یافت و چشم ها چشمه سار سرور شد و عشق و ایمان شفاف تر شد. روز مبعث، روز رویش اندیشه ناب، روز مهر و آیینه و مهتاب، را بر همه شیفتگان آفتاب، شادباش می گوییم.

گل واژه های وحی
از بلور ماه، لبخند مهر می تراوید. غار حرا تجلّی گاه نور بود. جبرئیل امین، گل واژه های وحی را منتشر می کرد. در آن شب، محمّد صلی الله علیه و آله وسلم بر سریری می نشست که عرش نبوّت بود. او در آن جغرافیای زمین، راه تاریخ را می گشود و چراغ خورشید را می آویخت تا راه ما را تا فرجام، راهنما باشد. در سال روز مبعث هنوز هم شکوه آن خاطره، جام زیستنمان را سرشار می کند و شکوفه های شادی را در دلمان شکوفا می سازد.

راز خلقت زمین
آن شب، «زمزم» زمزمه شادی داشت و «مروه» در تماشای صفای یار بود و کعبه در طواف فرشتگان، که از حریم خدا محرمی به حرم پا نهاد که صفایش مروه و شعورش مشعر و عرفانش عرفات را به شگفتی می نشاند. او از سمت «صفا» آمده بود و «سعی» بر وفا کردن به «عهد» ازلی داشت. بعد از او «منا» مذبح منیَّتْ بود. او یاد داد که با سنگ ریزه های برائت، بت های درون و برون را «رمی» کنیم و عرفان عرفات را بیابیم. او اندیشه ها را به ضیافت معرفت می برد و دل های عاشق را با پای «هروله» به سوی صحرای نیاز می کشاند. سلام ساکنان سماوات و زمین بر او باد که مباهات آفرینش بود و راز خلقت کائنات.

پرچمدار عدالت
ابر سیاه فساد و گناه، بر آسمان جهان، سایه افکنده بود. عواطف انسانی پایمال شده بود. بت هایی از جنس بشر، اما بی رحم، حاکمان ملّت ها بودند و بت هایی از سنگ و چوب مظهر پرستش.

نه نسیم عدالتی می وزید و نه زلال مهر و عطوفتی جاری بود. صدایی جز چکاچک شمشیرها و نعره های جاهلیّتِ موهوم، همراه با آخرین ناله های دخترکانی معصوم، که زنده زنده به گور می رفتند، شنیده نمی شد. در چنین فضایی مخوف، محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ظهور کرد تا انسان را به چشمه های هدایت و انسانیّت رهنمون باشد. آمده بود تا با شعار آزادی، برابری و برادری، انسان های تحت ستم را از سلطه جبّاران و ستمگران برهاند و چنین نیز شد. در اندک زمانی تعالیم آن حضرت، همراه با آیات جان بخش قرآن، نه تنها جزیرة العرب، که سرزمین های دیگر، را نیز به لرزه درآورد و پرچم عدالت را در جهان گسترد.

تنها شاهد زمینی
کوه «نور» در شمال مکّه قرار دارد. در نقطه شمالی این کوه، غاری است به قدر قامت یک انسان که با گذر از سنگ های بسیار می توان به آن رسید. این غار از آشنای صمیمی خود، خاطرات بسیار دارد. امروز هم مردمان به عشق شنیدن این سخنان، با رنج بسیار، خود را به آستان آن می رسانند که از او سرگذشت وحی را بپرسند. غار حرا نیز با زبانِ حال می گوید، این جا، عبادتگاه «عزیز قریش» است. من شب ها و روزهای بسیاری را به یاد دارم که محمّد صلی الله علیه و آله وسلم به این مکان دور از غوغا می آمد تا با خدای خویش خلوت کند. من دل گفته ها، حرف ها و اشک های محمّد را دیده ام و هرگز آن شب رازانگیز را که جبرئیل برای اوّلین بار، پیام وحی خدا را بر محمّد می خواند، از یاد نخواهم برد. من تنها شاهد زمینی بعثت محمّدم.

آغاز وحی
«فرشته ای از طرف خدا، مأمور شد آیاتی چند به عنوان طلیعه و کتاب هدایت و سعادت، برای امین قریش بخواند تا او را به کسوت نبوّت مفتخر سازد. آن فرشته جبرئیل و آن روز، روز مبعث بود. در آن روز فرشته ای با لوحی فرود آمد و آن را در برابر او گرفت و به او گفت: «بخوان». او از آن جا که درس نخوانده بود، پاسخ داد من توانایی خواندن ندارم. فرشته وحی دوباره او را به خواندن فرا خواند ولی همان جواب را شنید. فرشته بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. ناگهان سید بطحا احساس کرد می تواند لوحی را که در دست فرشته است بخواند. در این موقع، آیاتی را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر است، خواند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از علق آفرید. بخوان و پروردگارت کریم ترین کریمان است؛ همان کس که به وسیله قلم آموخت».

خاتم پیامبران
محمد صلی الله علیه و آله وسلم راز خلقت زمین و گل سرسبد عالم هستی است؛ اولین نور، آخرین فرستاده، برترین انسان و محبوب ترین خلق خداست. او عصاره همه انبیای الهی است. در وجود او خُلق آدم، نیروی نوح، طاعت یونس، وقار الیاس، صبر ایّوب، صدای دلکش داوود، عظمت سلیمان، محبت دانیال، عصمت یحیی، کردار خلیل، قول اسماعیل، صورت یوسف، شکیب موسی و زهد عیسی، تجلّی یافته است، محمد صلی الله علیه و آله وسلم پیشوای همه پیامبران است.

بارقه آسمانی
افق اجتماع مردم در حجاز هم چنان تاریک بود. آشفتگی، اوضاع مردم را ناملایم کرده بود و امنیّت جانی و مالی و ناموسی نداشتند. از علم و حکمت خبری نبود. فضیلت آنها فقط در شعرسرایی و قصّه پردازی بود. ابرهای سیاه جهالت سَرتاسر آن محیط در تاریکی فرو برده بود. ناگهان از شهر مکه نور پاکی همچون بارقه آسمانی فضای عالم را روشن کرد. این نور پاک که حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود محیط زندگانی عقلانی بشر را برای همیشه منوّر گردانید.

اعلان نبوّت
آن روز که اعلان نبوّت داده شد، روز مجد و شرف، روز طلوع سعادت و عزت، روز رشد عقلی و ترقی ملی بود. روزی بود که بزرگ ترین منجی عالم بشریت، محمد بن عبد اللّه، برانگیخته شد و با نور قرآن، عالم را نورافشانی کرد.

لحن فرح بخش
روزی که پیامبر بزرگ الهی حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم برای هدایت بشر برانگیخته شد، ندایی آسمانی از مشرق کوه حرا، بلند شد و در دنیای بشریّت طنین انداز گردید. این آهنگ ملایم طبع بشر بود و مردم جهان در انتظار چنین آهنگی بودند، و با افق فکر و خرد خردمندان سازگار گردید. این لحن فرح بخش بر دل انسان نشست سطح اندیشه او را بالا برد.

رحمة للعالمین
حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم حامل اسرار آفرینش و راز خلقت بود. وجود او به ارسال پیامبران الهی و انزال کتاب های آسمانی پایان داد. اعلامیّه ختم نبّوت را او در دست داشت و با منصب رَحْمَةً للعالمین، از قلّه حرا به طرف مردم سرازیر شد تا خود تجلّی انوار رحمت الهی بر دیدگان بندگان خدا گردد.

دین فطری
آخرین برگزیده الهی قانونی آورد که از مبدأ آفرینش شروع می شود، تا منتهای سیر آدمی، ادامه می یابد. شریعتی که با روحیه بشر سازگار و با طبیعت او عجین و آمیخته شده بود، دینی که فطری و قانون اجتماعی بود.

دین معتدل
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در سیر رسالت الهی اش قانونی معتدل و به دور از افراط و تفریط آورد و به مادیت یهود و رهبانیت نصارا خاتمه داد؛ دینی که بین روح و بدن جمع و انسانی جامع تربیت کرد.

تغییر خطّ تاریخ
مبعث روزی است که تاریخ خطّ سیر خود را عوض کرد؛ روزی که به پرستش معبودان چوبین و گلی خاتمه داد و بت ها را در هم فرو ریخت، بشر را بر کردار زشت و عبث خود شرمنده ساخت، و خرافات و اوهام را از میان برداشت.

آشنا ساختن با لذّت های معنوی
مبعث روزی است که پیامبر الهی برانگیخته شد تا بشر غرق در مادیت را با لذّت های معنوی آخرت آشنا کند. وظایف او را به او یادآورد و به سرنوشتش آشنا سازد تا در سایه تقوا و خشیت نسبت به درگاه الهی، سعادت دنیا و آخرت رهاوردش باشد.

رشد عقلی بشر
در محیطی که علم و تمدّن در آن راهی نداشت، در ظلماتی که خبری از فلسفه و حکمت نبود، در جامعه ای که نوشتن و خواندن معمول نبود و جز چندنفر انگشت شمار کسی نمی توانست بنویسد و بخواند، آن نابغه آسمانی ظهور کرد و مکتب خانه هفت اقلیم را بسته و درس علم و حکمت و اخلاق را تا سرحد کمال عقلی آدمیان به مردم آموخت، چنانچه بالاتر از آن ناممکن بود و به تصوّر نمی آمد.

انقلاب توحید
مبعث روزی است که نهضت معنوی شروع شد و انقلابی عظیم در عالم بشری به وجود آمد که هنوز برکات آن ادامه دارد. و این انقلاب عبارت است از توجه به حقیقتی واحد که خداوند یکتای بی همتاست که با فرستادن آخرین رسول خود ـ که رهبر این انقلاب بود ـ پایه های انقلاب را پی ریزی کرد.

در اندیشه ی سرنوشت انسانیّت
در روزگاری که بشریّت دچار سهمگین ترین بحران ها بود، زندگی به صورت جهنمی درآمده بود. از ستم، اختلاف، قتل، غارت، تجاوز، حق کشی، بی ایمانی؛ جهان چون زورقی بی بادبان بر سر امواج خطرناک اقیانوس طوفانی تاریخ از سویی به سویی می افتاد اگر از گردابی برون می آمد، به گردابی دیگر فرو می رفت ـ مردی در دل کوه های مکه خدا را عبادت می کرد و به سرنوشت تاریخ انسانیت و ارزش های والا می اندیشید.

شعار توحید
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم با شعار «قُولُوا لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ تُفْلِحُوا؛ بگویید خدایی نیست جز خدای یگانه تا رستگار شوید»، مردم را به توحید فراخواند و به یکتاپرستی دعوت نمود و مذاهب دیگر را که در دست خوش تحریف قرار گرفته بودند منسوخ و باطل اعلام کرد.

تربیت مردم
حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با تعلیم و آموزش اصلِ «گرامی ترین و عزیزترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترینِ شماست»، از میان مردم آن روز، انسان هایی آزاده و پاک و بزرگ و قهرمان تربیت کرد و قومی پراکنده و کینه توز و بی ایمان را به مردان و زنانی فداکار و مؤمنانی با اخلاص و مجاهد بدل ساخت.

پرشورترین حماسه ی تاریخ
انبیای الهی شاه کار خلقتند. زندگی آنها هم شاه کار تاریخ و مملوّ از حماسه های پرشور آفرینش است. در میان انبیا هیچ یک به اندازه ی پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله وسلم زندگی پرحادثه ای نداشته است. مطالعه تاریخ آن حضرت صحنه های گوناگون آموزنده ای را از نظر ما می گذراند. صحنه های میلاد آن بزرگوار، صحنه های پرابهّت نخستین روزهای نزول وحی و به دنبال آن مقاومت سیزده ساله در مکه، و صحنه های پرهیجان هجرت و سال های پس از آن. از این رو اگر زندگی آن حضرت را پرشورترین حماسه تاریخ بنامیم اغراق نکرده ایم.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در کلام امام خمینی رحمه الله

منزلت اجتماعی پیامبر
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از همین جمعیت پایین بود، از بین همین جمعیت پاشد و قیام کرد. اصحاب او از همین مردم پایین بودند. از این طبقه سوم بودند. آن طبقه بالا مخالفین پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بودند. از همین توده پیدا شده است و برای همین جمعیت، همین ملّت قیام کرده است و به نفع همین ملّت احکام آورده است.

شریف ترین روز
باید عرض کنم، که روز بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سرتاسر دهر، مِنَ الأزَلِ الی الأَبد [= از ازل تا ابد]»، روزی شریف تر از آن نیست، برای این که حادثه ای بزرگ تر از این حادثه اتفاق نیفتاده. حوادث بسیار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده. بعثت انبیای بزرگ اولوالعزم و بسیاری از حوادث بسیار بزرگ [اتفاق افتاده] لکن حادثه ای بزرگ تر از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم [دیده[ نشده است و تصور هم ندارد که بشود، زیرا که بزرگ تر از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در عالم وجود نیست، غیر از ذات مقدّس حق تعالی.

انگیزه بعثت، تزکیه ی نفوس
انگیزه ی بعثت این است که ما را از این طغیان ها نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را؛ نفوس خودمان را مصفّا کنیم و نفوس خودمان را از این ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد دنیا یک نوری می شود نظیر نور قرآن و جلوه نورحقّ.

بعثت، تحوّلی علمی عرفانی در عالم
مسئله بعثت یک تحول علمی ـ عرفانی در عالم ایجاد کرد که آن فلسفه های خشک یونانی را که به دست یونانی ها تحقّق پیدا کرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لکن مبدل کرد به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود.

بعثت و رفع ظلم
بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند؛ راه این که مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند، بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را، و اجسام مردم را، تمام این ها را از ظلمت ها نجات بدهد. ظلمات را به کلی کنار بزند و جای او را نور بنشاند. ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور عمل بیاورد. ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد.

حکومت قانون
حکومت رسول اللّه و حکومت امیرالمؤمنین حکومت قانون است؛ یعنی قانون خدا آنها را تعیین کرده است. آنها به حکم قانونْ واجب الاطاعة هستند. پس حکم از آنِ قانون خداست و قانون خدا حکومت می کند.

صبر و استقامت عامل پیروزی
استقامت که لازمه رهبری انبیای گرامی است، به طور کامل در رسول اکرم بود؛ «فَاسْتَقِیمُ کَما اُمِرْتَ».

نهضت کن و استقامت کن. این دو خاصیّت در پیشبرد مقاصد بزرگ پیغمبر اسلام دخالت داشت: قیام و استقامت. این استقامت موجب شد که با این که هیچ در دست نداشت و تمامی قوای قدرتمندان بر خلاف او بود ـ به طوری که در مکه نمی توانست به طور علنی دعوت کند ـ لکن مأیوس نمی شد از این که نمی تواند علنا مردم را دعوت کند. مأیوس نبود.

صراط مستقیم
وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک ای حبیب من ز جا برخیز، اقرأ باسم ربّک
تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی چیره شد جهل عِما برخیز، اقرأ باسم ربّک
کردگارت برگزید از خلق تا امروز خوانی خلق را سوی خدا، برخیز، اقرأ باسم ربک
هم رسولی، هم سفیری، هم بشیری، هم نذیری هم تویی خیرُالوَری برخیز، اقرأ باسم ربّک
مردمی را کز خدا بیگانه اند، از حق گریزان با خدا کن آشنا برخیز، اقرأ باسم ربّک
دختران را زنده بسپردن به خاک تیره تا کِی؟ ختم کن این ماجرا برخیز، اقرأ باسم ربّک
نور امیّدی که روزی کرد روشن طورسینا جلوه گر شد در حرا برخیز، اقرأ باسم ربّک
انفس و آفاق در تسخیر و فرمان تو آید چون برافرازی لوا برخیز، اقرأ باسم ربّک

علی خاتمی نوری

محمّد صلی الله علیه و آله وسلم

مهر را روشنی از روی تو افروختن است ماه را حسن ز رخسار تو آموختن است
گُل به پیش گُل رخسار تو ای رشک بِهشت همچو خاری است که شایسته آن سوختن است
آرزویی که به دل یوسف کنعانی داشت خویشتن را به غلامیّ تو بفروختن است
وصف روی تو مگر روی تو گوید، ور نه حدّ ما دیدن و حیرانی و لب دوختن است
کار «بنده» همه ای خسرو خوبان، به جهان جان و دل دادن و خود مهر تو اندوختن است

بنده ـ شاعر زبان قاجاریه

گل

بخوان به نام خدا
غنوده کعبه و امّ القری به بستر خواب ولی به دامن غارحرا دلی بیتاب
نخفته، شب همه شب، دیده خدابینش ز دیده رفته به دامن سرشک خونینش
که پیک حضرت دادار، جبرئیلِ امین عیان به منظر او شد، خطاب کرد چنین:
«بخوان به نام خدایی که ربّ ما خَلَق است پدیدآور انسان ز نطفه و عَلَق است
بخوان که ربّ تو باشد ز ماسوا اکرم که ره نمود بشر را، به کار بُردِ قلم»
به گوش هوش چو این نغمه سروش شنید هزار چشمه نور از درون او جوشید
درون گلشن جانش شکفت رازِ وجود گشود بار در آن دم به بارگاهِ شهود
درود و رحمت وافِر، ز کردگار قدیر بر آن گزیده یزدان، بر آن سراج منیر

محمود شاهرخی

مکتب صف
این پیک مشک بوی و مسیحادم از کجاست؟ کاین گونه دلنواز و روان بخش و جان فزاست؟
احمد که کُنیت و لقب و نام و نعت او بوالقاسم و محمّد و محمود و مصطفاست
رخسار او طلیعه انوارسرمدی گفتار او، سفینه دُرهای پربهاست
آیینه ای که، مظهر آیات ایزدی است گنجینه ای که، منبع الطاف کبریاست
زیبد نشان خاتم و اورنگ خسروی بر رهبری که قافله سالار انبیاست
نور رخش، چراغ ره سالکان حق خاک درش، کلید در رحمت خداست
سرلوحه فضیلت و سرحلقه وجود سرمایه حقیقت و سرچشمه بقاست

قاسم رس

جمال محمّد
ماه فرو ماند از جمال محمّد سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمّد
وعده دیدارِ هرکسی به قیامت لیله «اسرا» شب وصال محمّد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع، در ظِلال محمّد
عرصه گیتی مجال همّت او نیست روز قیامت نگر مجال محمّد
و آن همه پیرایه بسته جنّت فردوس بو که قبولش کند، بلال محمّد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نِعال محمّد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد پیش دو ابروی چون هلال محمّد
چشم مرا، تا به خواب دید جمالش خواب نمی گیرد از خیال محمّد
«سعدی» اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمّد

سعدی

فخر عالم، فخر آدم
آن آیت آزادگی، آزاد جانی، آن شوکت نامش جهانگیری، جهانی
آن، جانِ جانِ جانِ جانِ جان جانها آن، در کلامش لطف آب زندگانی
آن مردِ مردِ مرد، در معنی نه در حرف آن آدمی خلقت، و لیکن آسمانی
آن نازنین خو، نازنین رو، نازنین طبع آن خیل خوبان را سزاوار شبانی
آن نیک فطرت، نیک خصلت، نیک عترت آن مهربان، آن آفتاب مهربانی
آن در کریمی شرمسار از وی کریمان آن در حلیمی، حلم را بنیان و بانی
آن عزّت و جود و شرف زیبنده او آن صدق دل با او نه تصدیق زبانی
آن فخر عالم، فخر آدم، آن محمّد صلی الله علیه و آله وسلم یعنی کتاب آسمانی را معانی

محمّدجواد بهجت

سرحلقه

سرحلقه عشاق به عالم، احمد یعنی هدف از خلقت آدم، احمد
رخشان و فروزنده بر انگشت وجود پیغمبری انگشتر و خاتمْ احمد
آمیزه شور و عشق و عرفان، احمد مفهوم عمیق علم و ایمان، احمد
من در عجبم چگونه با این همه وصف می زیسته در عالم امکان، احمد؟!

علی مرادی غیاث آبادی

هی هی از این عشق خوش احمدی
جان سحر، جسم سمن بوی توست شام، غلام سر گیسوی توست
ماه که خَم کرده سر خویشتن بوسه زنِ گوشه ابروی توست
ای سمن باغ خداوندگار سرو، غلام قد ناژوی توست
صبح ازل، پرتو پیشانی ات شام ابد، طُرّه دل جوی توست
آنچه ز گل نیک تر آمد به باغ باغِ گُل خُلق تو و خوی توست
زمزمه زندگی کاینات همهمه شور و هیاهوی توست
عقل تو سرمایه سنگین وحی عقل جهان کم به ترازوی توست
عقد ثُریّا به کف آسمان پیشکش گردن بانوی توست
کاش که فریاد دلم می شنید حلقه آن در که سر کوی توست
شاخه طوبی ندهد در بهشت آنچه در آن چنبر بازوی توست
هی هی از این عشق خوش احمدی ذکر لبم ناله هوهوی توست

 
 

 


نوشته شده در یکشنبه 90/4/5ساعت 11:49 صبح توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

طرح 300 اجرای عمومی تئاتر خراسان رضوی در حالی در شهرهای استان آغاز شد که دومین برنامه اجرای عمومی در سال جاری- بعد از طرح دوسالانه تئاتر- در مشهد به‌شمار می‌آید.این طرح در ایام سوگواری اربعین حسینی با نمایش تعزیه آغاز شد و با نمایش «به‌سبک پروانه‌ها» در زمینه تئاتر دفاع مقدس ادامه یافت. نمایشی که ‌نویسندگی آن برعهده عباس جانفداست و طراحی و کارگردانی آن را مرتضی ملتجی انجام داده است و حمید حاتمی‌نژاد به‌عنوان آهنگساز و ریحانه خدادادی به‌عنوان منشی صحنه در آن فعالیت می‌کنند

 

نمایش «به سبک پروانه‌ها» کاری از گروه تئاتر بوتیمار در حالی به روی صحنه رفت که امسال تئاترهای مختلفی در زمینه دفاع مقدس در مشهد اجرا شدند یا در ادامه طرح اجرا خواهند شد که هر یک به نوعی به زوایای مختلف این موضوع می‌پردازند.
این نمایش به درگیری دو دیدگاه بودن و نبودن در جنگ می‌پردازد. بودنی که ماندگاری برای قهرمان نمایش به‌وجود می‌آورد و رفتنی که ماندن در خود و درگیری‌های ذهنی را برای ضدقهرمان نمایش ایجاد می‌کند.
نمایش «به سبک پروانه‌ها» به درگیری‌های دکتر پرویز بدخش بعد از جنگ می‌پردازد. دکتر بدخش برای ادامه تحصیل با دکتر اعتصام -یکی از دوستانش- بدون خبر، تصمیم به‌رفتن به خارج از کشور را دارند اما در آخرین شب رفتن در بیمارستان «سلامت» تمام اتفاقات گذشته در ذهنش مرور می‌شود.
این داستان تمام ماجرا نیست. ابتدا نمایش است که تماشاگر در ادامه با فلاش‌بک‌هایی روبه‌رو می‌شود و درگیری‌های دکتر بدخش را با همسرش سمن سیمین‌پرور که سال‌های گذشته در همان بیمارستان یعنی «سلامت» با هم آشنا شده‌اند و ازدواج ‌کرده‌اند، می‌بینند.
احسان ابراهیمی و الهه پژوهی در صحنه‌های برگشت به گذشته در زمان جنگ عراق به ایران و حمله هوایی با تن‌پوشی کاملا بیمارستانی این صحنه‌های درگیری را نشان می‌دهند.
دکتر بدخش برای ادامه تحصیل می‌خواهد به خارج از کشور برود که با مخالفت همسرش روبه‌رو می‌شود. چون او برخلاف نظر بدخش که معتقد است مملکت نیاز به نیروهای متخصص دارد، اصرار به ماندن در ایران و رسیدگی به مجروحان جنگی دارد. بعد از کش و قوس‌های فراوان میان این دو، دکتر بدخش می‌رود ولی سمن می‌ماند.
آنچه تماشاگر در این داستان پر از فرازونشیب می‌بیند مرور داستان در دو فضای گذشته و حال است. شخصیت‌های متعددی در این دو برهه‌ زمانی در شکل‌گیری داستان نمایش نقش دارند. یکی از آن‌ها سارا سایمن(مهدیه طوسی)، خبرنگار بدون مرزی است که در هردو زمان وجود دارد.
او درگذشته در زمان جنگ ایران و عراق برای تهیه گزارشی با دکتر بدخش و سمن آشنا شده و در جریان درگیری‌های آن‌ها بوده که با رفتن بدخش گزارش او ناتمام مانده است.
او با گذر زمان و در زمان کنونی با دکتر بدخش در حالی که در حمله آمریکا به عراق مجروح شده و برای معالجه در بیمارستان «سلامت» بستری شده، روبه‌رو می‌شود اما دیگر سمن وجود ندارد، چون او در حمله هوایی دشمن شهید شده است.
تمام این اتفاقات که در ذهن و واقعیت برای بدخش اتفاق می‌افتد سبب ماندن او در خاک ایران و ادامه خدمت می‌شود.
عباس جانفدا که امسال از او نمایشنامه‌های «غربت‌زدگان» و «ترنج» در خواف و مشهد به‌روی صحنه رفته است و موفقیت‌های بسیاری نیز کسب کرده، نمایشنامه «به سبک پروانه‌ها» را با طرحی از احسان درسنی نوشت.
او در این‌باره می‌گوید: من از سال گذشته در این فکر بودم که بتوانم در نمایشنامه‌ای به آدم‌های حاشیه جنگ بپردازم. کسانی که هیچ وقت سلاح به دست نگرفته‌اند ولی حضور موثر و مستقیمی در اتفاقات دفاع مقدس داشته‌اند.
او با بیان اینکه این متن را امسال نوشته، در خصوص فعالیتش با کارگردان نمایش می‌افزاید: من با چند نمایشی که از مرتضی ملتجی مشاهده کردم، تفکر خودم را در شیوه اجرایی با او خیلی نزدیک دیدم و این متن را به او پیشنهاد دادم و او با همه گرفتاری‌اش به من لطف کرد و کارگردانی آن را پذیرفت و با اینکه هنوز کار را ندیدم ولی حتم دارم که حق مطلب را به متن ادا کرده است.
یکی از ایرادهایی که می‌توان به این متن گرفت (از نظر نگارنده این گزارش) تعدد شخصیت‌‌های فرعی است که تا حدودی مخاطب را از فضای داستان نمایش دور و ارتباط دکتر بدخش با همسرش را مخدوش می‌کند. او درباره شخصیت‌های فرعی نمایش می‌گوید: محمد طهماسب (حمید جندقی) همشاگردی دکتر بدخش بوده و یک مجروح شیمیایی است اما هیچ‌گاه اسلحه به دست نگرفته است.
او با اشاره به دو شخصیت فرعی دیگر نمایش، ادامه‌ می‌دهد: حمید پور‌عطا (امید سهرابی) و فرشته رضایی (محبوبه سلطانی) از نسل بعد دفاع مقدس به شمار می‌آیند که هرچند جنگ را ندیده‌اند اما تاثیرات آن را در زندگی خود می‌بینند. پورعطا به‌دنبال زندگی عاشقانه است و فرشته رضایی به‌دنبال آرامش. شاید آن‌ها به نظر آیند که به بدنه نمایش نچسبیده‌اند ولی از جنگ تاثیر پذیرفته‌اند.
این نمایشنامه‌نویس خاطرنشان می‌کند: پیشرفتی که تاکنون داشته‌ام به‌خاطر انتقادهای سازنده و موثر منتقدان تئاتری بوده که همواره ایرادها و ضعف‌های کارهایم را گفته‌اند.
مرتضی ملتجی آثار بسیاری را بازی و کارگردانی کرده است که از آن‌جمله می‌توان به نمایش‌های «کشتی گیرنده به خرس»، «آرام زیر بارش مهتاب خندید» و «استخونا صدا کند تاخ تاخ» اشاره داشت.
او درخصوص شیوه اجرایی نمایش می‌گوید: در نمایش صحنه‌هایی که در حال و گذشته می‌گذرند، به‌صورت مونتاژ موازی شکل داده‌ام.
ملتجی در ادامه می‌افزاید: نمایش‌هایی که در دو زمان می‌گذرند، اگر کارگردان با شیوه کارگردانی‌اش نتواند صحنه‌های زمان حال را با گذشته تفکیک کند، ناخواسته دچار پیچیدگی خواهد شد. به‌خصوص در این نمایش، در هر دو زمان آدم‌های مشترکی وجود دارند.
او با بیان اینکه علاقه دارد این پیچیدگی مخاطب را درگیر داستان نمایش کند، می‌گوید: برخی صحنه‌ها را که در زمان حال یا گذشته اتفاق می‌افتد به‌طور همزمان آوردم. این موضوع در برخی جاهای متن دیده نمی‌شوند و در مجموع سعی کردم یک شب سخت همراه با مشکلات و درگیری‌های روحی دکتر بدخش را نشان دهم.
مرتضی ملتجی ادامه اجراهای خود را بعد از مشهد، در گناباد و چناران عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: با اینکه تبلیغات چندانی از نمایش من نشده اما مردم استقبال نسبتا خوبی از کارم داشته‌اند. متاسفانه با توجه به اینکه این نمایش از تولیدات انجمن نمایش مشهد است و همه اعضای گروه نمایش، عضو انجمن هستند اما متاسفانه اغلب اعضای هیئت انجمن نمایش مشهد از اجرای نمایش دیدن نکردند.
احسان ابراهیمی که در نقش دکتر بدخش به عنوان تنها بازیگری است که در دو سطح ایجاد شده در طراحی صحنه نمایش بازی دارد، درباره نقش خود می‌گوید: من وقتی متن را خواندم دکتر بدخش را انسان عاشق مسلکی دیدم که در همین حال برایش آرمان‌های شخصی و ملی مذهبی مهم است.
او ادامه می‌دهد: او حتی در زمان جنگ وقتی می‌خواهد ایران را ترک کند با این نیت می‌رود که تخصص پزشکی‌اش را بگیرد و برگردد.
ابراهیمی با بیان اینکه به‌خاطر تکنیک اجرا برخی ظرافت‌های شخصیتی دکتر بدخش قابل ارائه نیست، می‌گوید: داستان نمایش در شبی پرتنش اتفاق می‌افتد و من فرصتی برای بروز شخصیت عاشق مسلک و آرمان‌طلب دکتر ندارم. هرچند در برخی صحنه‌های کوتاه مانند مونولوگی با سارا سایمون، سعی داشتم این بعد شخصیتی او را نشان دهم. به هرحال درصد صحنه‌هایی که شخصیت درونی دکتر نمایان می‌شود، نسبت به صحنه‌هایی که دکتر بازی عصبی و ملتهب دارد، این‌قدر کم است که تماشاگر، دکتر بدخش را یک شخصیت کاملا عصبی نقش می‌بیند.
این بازیگر تئاتر مشهد ادامه می‌دهد: کارگردان نمایش نور‌پردازی خاصی برای برخی صحنه‌ها طراحی کرده بود که به ارائه کامل‌تر شخصیت بدخش کمک می‌کرد و متاسفانه به‌دلیل کمبود امکانات اجرا، این مسئله مقدور نبود.
نمایش«به سبک پروانه‌ها» اجراهای خود را امشب بعد از 6 اجرا در مشهد به اتمام می‌رساند و خود را برای اجرای نمایش در شهرستان‌ها آماده می‌کند

نویسنده ی این گزارش: جواد اشکذری


نوشته شده در شنبه 89/11/16ساعت 12:34 عصر توسط ریحانه خدادادی | نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >
.: کپی برداری از مطالب *عشق در کائنات* فقط با ذکر منبع مجاز میباشد :.

Edit for armiss by : ~*~*~*ریحانه خدادادی*~*~*~